برای مشاهده مشخصات هر استان بر روی ناحیه مربوط به آن در نقشه کلیک کنید

معرفی وبلاگ
تـنـیـده یـاد تـو در تــار و پــودم مـیـهـن ای مـیـهــن/ بـود لـبـریـز از عـشـقـت وجـودم میهن ای میهن/... *ضمن تشکر از بازدید شما کاربر گرامی، امید است توانسته باشیم ذره ای از زیباییهای تمام نشدنی میهن عزیزمان ایران را در این وبلاگ نشان دهیم. راهنمایی های شما بزرگواران، چراغ هدایتگر ما خواهد بود.*
صفحه ها
دسته بندی موضوعی
آرشیو
لینک دوستان
سایت های منبع و مرتبط
لوگوها











كد لوگوي میهن ما

ابزارها و برنامه ها






Google

در وبلاگ میهن ما
در كل اينترنت

تماس با ما

آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 12434719
تعداد نوشته ها : 714
تعداد نظرات : 19

PageRank Checking Icon

آذربایجان شرقی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
آذربایجان غربی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
اردبیل
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
اصفهان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
ایلام
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
بوشهر
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
تهران
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
چهارمحال و بختیاری
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خراسان جنوبی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خراسان رضوی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خراسان شمالی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خوزستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
زنجان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
سمنان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
سیستان و بلوچستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
فارس
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
قزوین
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
قم
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کردستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کرمان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کرمانشاه
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کهکیلویه و بویراحمد
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
گلستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
گیلان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
لرستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
مازندران
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
مرکزی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
هرمزگان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
همدان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
یزد
پخش زنده از وبلاگ میهن ما

ابزار هدایت به بالای صفحه

اسلایدر


مترجم سایت


برخي از چهره هاي برجسته استان بوشهر عبارتند از:

زندگي و مبارزات شهيد رئيسعلي دلواري

آيه اله سيد عبدا.. بلادي بوشهري

ميرزا محمد خان بهادر

شيخ حسين آل عصفور

شيخ حسن آل عصفور بوشهري

مرحوم شيخ اسماعيل آل عبدالجبار

محمد خان دشتي

احمد خان معتمد السلطان ( سر تيپ )

ميرزا حسين بن حس معتقد اهري

ميرزا محمد حسين كازروني ( شيخ الحكماء )

محمد علي خان سديد السلطنه كباي

Share

مردم مبارز بوشهر دشتي دشتستان و تنگستان از دير باز در راستاي پاسداري از مرزهاي ميهن اسلامي در برابر هر گونه تجاوز و اشغال بيگانگان از خود مقاومت و ايستادكي نشان داده وهمواره كوشيده اند تا با جانبازي و فداكاري كيان ايران اسلامي را حفظ كنند. دولت بريتانيا از دهها سال پيش در بوشهر حضور استعماري داشته و دستكم از زمان كريم خان زند رسما" در اين شهر دفتر نمايندگي وبعدها قنسولگري داير كرده است. در چند سده اخير مردم اين خطه چندين بار به مصاف متجاوزان انگليسي رفته و هر بار حماسه آفريده اند در سال 1254 ه.ق. / 1838 م ، 500 نفر از نيروهاي ارتش بريتانبا با چندين فروند كشتي به خارگ و بوشهر يورش بردند كه با مقاومت مردم بوشهر و تنگستان مجبور به عقب نشيني شدند. رهبر مذهبي اين قيام و مقاومت مردمي مرحوم شيخ حسن آل عصفور بود در سال 1273 ه.ق/ 1856 نيز انگليسي هاي متجاوز بار ديگر با ده ها فروند قايق و كشتي جنگي و هزاران نفر سرباز مسلح به خارگ و بوشهر حمله ور شدند اين باز نيز با سد استوار ايستادگي مردم مراجه گشتند. در نبردي كه در قلعه تهمني اتفاق افتاد صدها نفر مزدور هندي و انگليسي و چندين آدميرال وافسر بلند پايه نيروي دريايي هند و انگليسي به هلاكت رسيدند در اين نبرد نا برابر امام قهرمانه ساحمد خان فرزند رسيد باقرخان تنگستاني فرمانده سپاه كوچك مقاومت ايرانيان نيز پس از ساعت ها نبرد دليرانه به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

رئيسعلي دلواري در سال 1299 ه.ق. / 1881 م در روستاي دلوار از توابع تنگستان متولد شد. پدرش زائير محمد نام داشت كه سمت كد خدايي دلوار را عهده دار بود و بعدها به معين الاسلام ملقب گرديد. مادر رئيسعلي شهين ناميده مي شد. در سال 1324 ه.ق. / 1906 نسيم مشروطيت بر ايران وزيدن گرفت و ايران از خواب چند هزار ساله بيدار شد با شروع مشروطيت رئيسعلي در حالي كه بيش از 25 سال نداشت از جمله پيشگامان مشروطه خواه در جنوب ايران بود و همكاري نزديكي با محافل انقلابي و عناصر مشروطه طلب در بوشهر تنگستان و دشتي آغاز كرد. وي از جمله محدود رهبران تنگستاني بود كه صادقانه به مشروطيت ايمان داشت و در دفاع از اصول آن حاضر به هر گونه فداكاري بود. با كودتاي ضد انقلابي لياخوف روسي عليه مشروطه خواهان در 1326 ه.ق. / 1908 و بمباران مجلس شوراي ملي و استقرار ديكتاتوري محمد علي شاه در بوشهر كانون مقاومت عليه استبداد صغير به وجود آمد مركز اين كانون روحاني برجسته اي چون آيت الله سيد مرتضي علم الهدي اهرمي قرار داشت .

سيد مرتضي با همكاري رئيسعلي دلواري، خالوحسين برخوني و تفنگچي هاي تنگستانيو دشتي طي يك هجوم ناگهاني دراوايل سال 1327 ه.ق. / 1909 م بوشهر را از لوث وجود عناصر مستبد و وابسته به دربار محمد علش شاه پاكسازي كرد و اداره امور گمرك و انتظامات شهر و ادارات دولتي را عهد دار شد. تصرف گمرك بوشهر كه در گرو وام انگليسي ها بود بر دولت بريتانيا گران آمد از اين رو آنان براي تضعيف مشروطه خواهان و استمرار سلطه بر حيات اقتصادي و سياسي جنوب ايران شروع به سركوب عناصر انقلابي و مشروطه خواه كردند و در همين راستا ي فروند ناو جنگي به سواحل بوشهر اعزام كردند انگليسي ها از اين فرصت شود جسته رسما" با ده ها نفر تفنگدار دريايي بوشهر را به اشغال در آودره ضمن بيرن راندن تفنگچي هاي تنگستاني و دشتي سيد مرتضي علم الهدي را نيز به طور موهن و زشتي بازداشت و به بندر بصره تبعيد كردند. اما رئيسعلي دلواري مردي نبودكه از عقايد خود دست بردارد به هميندليل نيز فعاليت هاي گسترده اي عليه منافع انگليسيها آغاز كرد در همين راستا گمرك دلوار راتصرف و از قيد سلطه انگليسي ها آزاد نمود.

انگليسيها براي سركوب رئيسعلي احمد خان دريا بيگي حاكم دست نشانده و خائن بوشهر را تحريك كردند كه به دلوار حمله كند. احمد خان با پشتگرمي و حمايت مالي و تداركاتي استعمارگران جند بار به تنگستان لشكر كشيد و با دهها سرباز و چندين قبضه توپ صحرايي به دلوار يورش برد اين حملات بامقاومت سرسختانه رئيسعلي و يارانش سرانجام دفع شد و حاكم مزدور بوشهر در نيل به اهداف شرم خود ناكام ماند. نظام السلطنه مافي نير با هزاران سرباز پياده و سواره به اهرم و دلوار لشكر كشيد كه با مقاومت قهرمانانه رئيسعلي و زائر مخفرخان اهري روبرو شد و ناچار به عقب نشيني گشت.

احمد خان دريا بيگي كه خود نتوانسته بود ضربه موثري به رئيسعلي وارد كند برخي از خوانين با نفوذ تنگستان را تشويق كرد تا به دلوار حمله برند اين جنگ و گريز تا آستانه جنگ جهاني نحست ادامه داشت حملات فوق نه تنها خللي در اراده رئيسعلي وارد نكرد بلكه اراده او را در دفاع از ارزشهاي اسلامي و حراست از مرزهاي ميهن را سختر نمود. در آستانه جنگ جهاني لول ، نيروهاي انگليسي كه از قدرت يافتن قواي روس در شمال وبرخي اتفاقات در جنوب ايران نگران شده بودند به بهانه حفظ نظم و امنيت راههاي جنوب با اعلام يك ضرب الاجل به دولت وثوق الدوله شروع به اشغال تدريجي جنوب ايران نمودند. اين حركات براي رئيسعلي قابل تحمل نبود و آن را نقض آشكار حاكميت ملي و استقلال ايران مي دانست . از اين روي در نامه هائي به مجلس شوراي ملي و علماي نجف اشرف ،خواستار برخورد دولت ايران و رهبران مذهبان مقيم عتبات مقدسه شد .

در اين ميان علماي نجف با ارسال پيامهايي بخ خوانين جنوب ايران از آنان خواستند تا با ايجاد اتحاد ضد انگليسي مبادرت نمايند . رئيسعلي كه همراه خود را مطيع علماي دين مي دانست بلافاصله دست به كار شد . عليرغم كدورت هاي قبلي با سفر به مناطق مختلف تنگستان و دشتي كوشيد تا به اختلافات موجود ميان خوانين و كدخدايان منطقه پايان دهد و آنان را عليه بريتانيا گردهم آورد . خود نيز اختلاف و درگيري با برخي از خوانين تنگستان را كنار گذاشت و اتحادي ضد انگليسي بخ وجود آمد . ديري نپائيد كه آتش جنگ جهاني اول در اروپا شعله ور شد . در يك طرف آلمان اطريش و دولت سلمان عثماني قرار داشت و در طرف ديگر انگليس ، روسيه ، فرانسه .

هنوز چند ماهي از آغاز جنگ در اروپا سپري نشده بود كه شراره هاي آن دامن ايران را نيز گرفت و با وجودي كه ان كشور رسمأ اعلام بي طرفي كرده بود از شمال , غرب و جنوب مورد يورش و تهاجم قرار گرفت و رسمأخاكش به اشغال درآمد . با وقوع جنگ و كشيده شدن پاي يك دولت سلمان به آن , علماي نجف بلافاصله عليه روس و انگليس اعلام جهاد كردند . به دنبال فتواي علماي نجف , علماي جنوب ايران از جمله آيت الله سيد عبدالحسين لاري , آيت الله سيد عبدالله مجتهد بلادي بوشهري و شيخ محمد حسين برازجاني نيز عليه قواي انگليس و آتش مشابه نشان داده وكليه مسلمانان را به نبرد با تجاوزگران فرا خواندند و رسمأ از دولت عثماني جانبداري نمودند . به دنبال اعلان جهاد از طرف علما و مجتهدين , رئيسعلي و ديگر مبارزان تنگستاني و دشتي شروع به حمله به قواي انگليسي مستقر در بوشهر كردند .

نيروهاي انگليسي براي سركوب عناصر مخالف از هيچ تلاشي دريغ نورزيدند . در اين راستا موقر الدوله به همكاري گارد حفاظت قنسولاگري بريتانيا در بوشهر , به روستاي ريشهر حمله كرد و با زائر علي تنگكي كدخداي ريشهر مشغول نبرد شد . زائر علي در يك نبرد كاملأ نا برابر چندين نفر از سربازان انگليسي را به هلاكت رساند و خود با وجود آنكه زخمي شده بود موفق به فرار و تحصن در امامزاده عبدالمهيمن گشت . اما انگليسي ها از او دست بر نداشتند و ضمن محاصره سه روز امام زاده و جلوگيري از ورود آب و غذا به اين روستا , موفق به دستگيري او شدند . جرم اصلي زائر علي ارتباط با رئيسعلي بود .

نيروهاي اطلاعاتي بريتانا در يك اقدام به سابقه و غير قانوني , قنسول آلمان در بوشهر را به همراه دو تن از مأموران يك شركت تجاري آلمان به اتمام جاسوسي عليه انگليسي بازداشت و به هندوستان تبعيد كردند . اين عمل نقض آشكار به طرفي و حتي استقلال ايران بود و به همين دليل نيز خشم علماء مردم , خوانين و در رأس همه رئيسعلي را برانگيخت و او را وا داشت تا بر شدت مبارزه عليه انگلستان بيفزايد . رئيسعلي در يورش هاي شبانه ضربات و تلفات موثري بر انگليسيها وارد آورد . در يكي از اين شبيخونها , كه در دوم رمضان 1333 ه ق / 12 ژوئيه 1915 م رخ داد , رئيسعلي دو تن از افسران بلند پايه انگليسي را به همراه چند نفر سرباز مزدور هندي به هلاكت رساند . اين اقدام رئيسعلي براي دولت بريتانيا غير قابل تحمل بود . از اين رو كشده شدن آن دو افسر را بمانه قرارداد و در 26 رمضان , 8 اوت شبانه بوشهر را به چهار ناو جنگي و صدها نفر سرباز به اشغال خود درآورد . چند روز پس از اشغال بوشهر نيروي دريائي بريتانيا براي نابود كردن رئيسعلي و يارانش در سوم شوال 1333 / 13 اوت 1915 با چندين فروند ناو جنگي و صدها سرباز هندي و انگليسي دلوار يورش برد . رئيسعلي كه پيشاپيش از حمله به دلوار پاگاهي داشت بلافاصله اقدام به تخليه دلوار و عقب نشيني تا كتيكي به كوههاي اطراف , منطقه اي معروف به كلات بوجير كرد .

سربازان متجاوز انگليسي و هندي هنگامي وارد دلوار شدند كه تقريبا" اين روستا خالي از سكنه بود آنان خشمگينانه شروع به گلوله باران منازل مسكوني و قطع نخل هاي دلوار كردند. پس از جنگ دلوار رئيسعلي به حملات شبانه خود به بوشهر و پادگان انگليسيها افزود و با همفكري ديگر خوانين منطقه طرح حمله سراسري به بوشهر و آزاد سازي آن را پي ريخت. در گيرو دار تدارك اين حمله بود كه در شب 23 شوال 1333/ سوم سپتامبر 1915 م هنگاميكه او قصد شبيخون به عمارت سفيد سبزآباد را داشت ، در محلي به نام تنگك صفر از پشت مورد اصابت گلوله يكي از همراهان خائنش قرار گرفت و در دم به شهادت رسيد.

وي هنگام شهادت 34 سال داشت و تنها يك كودك خردسال به نام غلامحسين از او برجاي مانده بود. شهادت رئيسعلي خون دليران تنگستاني را به جوش آورد. آنان در يك عمل انتقامي چند روز پس از مرگ نا به هنگام رئيسعلي حمله سنگين و سراسري خود را به قواي اشغالگر بريتانيا در بوشهر آغاز نمود. در آغاز پيروزي با مجاهدين بود اما تمام شدن فشنگ كمبود آب آشاميدني و از همه مهمتر رسيدن قواي كمكي براي دشمن اين حمله را به فاجعه اي مبدل كرد. در اين نبرد خالو حسين برد خوني خان بردخون به اسارت نيروهاي دشمن در آمد. دشمن خالو را در عمارت ملك به محاكمه كشيدو سپس او را به بصره تبعيد كرد. خالو حدود يك سال در اسارت به سر برد. چندي پس از اين وقايع در اوايل محرم 1334 / نوامبر 1915 م نيروهاي غيور ژاندارمري در شيراز طي يك قيام مسلحانه قنسول انگليس در فارس و تني چند از مقامات انگليسي را باز داشت و از طريق برازجان به اهرم اعزام كردند امراي انگليسي حدود نه ماه در قلعه اهرم در اسارت به سر مي بردند تا سرانجام با خالو حسين و جمعي ديگر از اسراي ايراني تبعيد شده به هندوستان مبادله شدند.

نبرد بين دليران دشتي دشتستان و تنگستاني تا پايان جنگ جهاني اول كم و بيش ادامه يافت و در اين راستا زائر خضر خان، شيخ حسين خان چاهكوتايي و غضنفر السلطنه برازجاني بارشادت و فداكاري بسياري جلو حركت قواي انگلستان از بوشهر به شيراز را سد كردند و مزاحمت هاي بسياري براي دشمن فراهم آوردند.
نيروي دشمن چندين بار به مصادف دليران رفت و هر بار با تحمل ضربات مهلكي مجبور به عقب نشيني شد.
در بيرون از بوشهر و دشتستان نيز دلير مرداني چون ناصر ويران كازروني وصولت الدوله قشقايي به نبرد با سربازان انگليسي پداختند و با خون و باروت به اشغالگران فهماندند كه ايراني تسليم ناپذير است و هر گاه دين و ميهنش را در خطر بيند مرگ را با آغوش باز پذيرا مي شود.

Share

تولد 1291 قمري، وفات 1372 حاج سيد عبدا... فرزند ابوالقاسم فرزند سيد عبدا... با بيت و دو واسطه نسبتش به حضرت موسي بن جعفر مي رسد آباء و اجدادش از علماء و الامقام اند:

خاندان بلادي اصلا" بحريني مي باشند يكي از اجداد آنان به نام سيد عبدا.. بن علوي مورد اذيت و آزار فرقه ضاله خوارج قرار مي گيرد و ناچار ترك وطن مالوف مي كند از بحرين به بهبهان مي ايد با احترام و تكريم او را پذيرا مي شوند آمدن سيد به ايران مقارن فتنه افغانيها و آشوب و نا امني بوده است. از جمله آزاد خان افغان آهنگ تصرف بهبهان مي كند.

سيد عبدا... بن علوي به حمايت از مردم و دفع متجاورز با مدافعان شهر مساعدت مي نمايد، به سال 1165 قمري پس از عمري طولاني به رحمت ايزدي مي پيوندد. خاندان بلادي در اوائل حكومت قاجار از بهبهاني به بوشهر آمده اند از معاريف آنان در بوشهر سيد محمد مهدي علم المهدي را بايد نام برد. وي عالمي فرزانه و شجاع و متهور بوده است در سلسله طولي اين دودمان شخصيت هاي ارزنده علمي كم نبوده اند كه با ابزار تاسف اين مختصر حوصله بسط اين مقوله را ندارد.اما صاحب ترجمه آيت الله سيد عبدا.. بلادي در نجف اشرف پا به زندگي مي گذاردو 9 سال اول عمر را در اين شهر مذهبي و مركز مهم علمي شيعه به سر مي برد و به سال 1303 قمري به همراه پدر به بوشهر مي آيد مقدمات تحصيل صرف و نحو را نزد اسمعيل آل جبار فرا مي گيرد. معالم الاصول قوانين ميرزاي قمي و شرح لمعه را در محضر سيد سليمان صدر و آقا محمد علي بهبهاني تلمذ مي كند علوم رياضي نجوم، طب و زبان انگليسي را هم فرا مي گيرد به سال 1311 قمري به مدت سه سال براي اشتغال به تحصيل به نجف مي رود و در سال 1314 قمري بار ديگر به بوشهر معاودت مي نمايد و از آنجا به شيراز مي رود. در طول توقف يكساله از مجلس درس علماي اين شهر استفاده مي برد. در سال 1319 عازم نجف مي شود و به فراگيري مراحل عاليه اصول و فقه همت مي گمارد و از افادات آخوند خراساني سيد كاظم يزدي و شريعت اصفهاني خطي وافر مي يابد. بعضي مطلعين كه شرح حال مرحوم بلادي را نوشته اند در اين مورد مي گويند با تلاش و مساعي چند ساله و به اتكاي استعداد سرشار وحدت وجودت ذهن در اصول وفقه صاحب نظر شد. از سال 1324 قمري قدرت استنباط احكام شرعي و ملكه اجتهاد در او ظاهر گشت و از بعضي مراجع به اخذ اجاره نائل مي آيد. شرح و بسط مراحل كمالات علمي و فضائل آيت اله بلادي بايد به وقت و كجال ديگر موكول كرد. آنچه كه خوب مي تواند معرف وسعت اطلاعات ايشان باشد تاليفات علمي متعدد و متنوعي است كه از خود به جا گذاشته است.

مطلب قابل ذكر اطلاع وسيع او در اغلب علوم قديم و جديده است از طب و نجوم و رياضي گرفته تا زبانهاي بيگانه و آشنايي به زبانهاي لاتين و عبري و خط ميخي و كوفي تاليفات متنوع و متعددش مبين ذوفنون بودن مولف است. از بين همه تاليفات چند كتاب زير به نظر نگارنده رسيده است.

1-

ردود السته ( رد بر كتاب ابن تيميه )

2-

زلال المعين في شرح احاديث الاربعين

3-

كشكول

4-

كشف الاسرار

5-

لوايح و سوانح

6-

ايقاظ الحبيب في مظالم الصليب

اين چند كتاب هر كدام در جاي خود در خود استفاده و شايسته مطالعه و بررسي است از افكار سياسي موضع گيري و مخالفت مرحوم بلادي با استعمار و دول استعمار گر و همفكري و معاضدت و همكاري با آزاد انديشان و حمايت از قيام و نهضت هاي مذهبي عليه الحاد و كفر متجاوز روس و انگليس و استبداد شواهد و مداركي در دست است از جمله مقاله لايحه جاديه در محكوميت حركت لياخوف روسي و سربازان رژيم تراز.

كتاب لوايح و سوانح مشتمل بر سخنرانيها نامه ها و تلگرافهاي ايشان در ايام جنگ بين الملل اول و قيام دليران تنگستان .

مقامع حديد زاجر قوم جديد در محكوم كردن مخبر السلطنه در حمله به روحانيت ايقاظ الحبيب في مظالم الصيب و افشاي جنايات استعمارگران مسيحي

آقاي بلادي دو سال بعد از اعلام مشروطيت از نجف به ايران برمي گردد. سال 1326 قمري با استقرار در بوشهر به كار تاليف كتب و نوشتن مقالات مشغول مي شود. همانطور كه در استقرار نظام مشروطه با آزادي خواهان همفكري و مساعدت داشته است. با روي كار آمدن استبداد محمد علي شاهي و اعدام و ايذاء سران مشروطيت در تهران و تبريز و اصفهان و شيراز به مخالفت پرداخته مظاهر استبداد و طرفداران آن كم و بيش بر اوضاع دست يافتند در بوشهر عامل و حاكم استبداد احمد خان دريابيگي به دستور محمد علي ميرزاي قاجار به قلع و قمع مشروطه و ضرب و شتم و اهانت به مشروطه خواهان اقدام كرد. خانه آيت ا.. مرتضي علم الهدي اهري را به توپ بستند. اموالش به يغما رفت خودش را با بي احترامي و اهانت و ذلت در كوچه و بازار گرداندند. پس او را زنداني كردند سپس به عراق تبعيدش نمودند.

قطعا" آيت ا.. بلادي از اين ماجراها و بلايا و مصائب بي خبر نمانده و از شنيدن اين فجايع و فضائح رنج بده است اما نشانه اي از تلاش و موضع گيري و مخالفت ايشان با عاملين استبداد و حكام مستبد بوشهر در قضيه سيد مرتضي اهرمي بهنظر نگارنده نرسيده است. بلي در كتاب لوايح و سوانح پيامي دارند كه در اتباط با اين موضوع نيست آنجا فرموده است احقر بر حسب تكليف ديني خود از بدو ورود به بوشهر و عودت از نجف اشرف چون اين دخالتعين غير الحق را و دخالت مسلم را در شهر مهم ايران بوشهر مي ديدم به قدر امكان مشغول به نطق بر منابر و خطابات در محافل و تلگراف به مركز دولت و ملت و خطوط به عراق و علما مي نمودم.

سخن ديگري كه گفتنش در اينجا خالي از فايده نيست قضيه ادعاي ملاقاتهايي است كه بين رئيسعلي دلواري و آيت ا.. بلادي صورت گرفته كه به دوستي صميمانه و مستحكمي تبديل شده و پايه هاي اوليه همكاري اين دو را پي ريخت.

مرحوم آقاي بلادي همانطور كه از پيش اشاره شد در كتاب لوايح و سوانح به ذكر اقداماتي كه در مقابل تجاوز روس و انگليس انجام گرفته مي پردازد. منابري به اين منظور مي رفته نامه هايي به علماء در عراق و ايران نوشته تلگرافهايي به مركز دولت و ملت مخابره مي نموده كه اينها نمونه هايي از كوششها و مساعي ايشان است و سبب عداوت انگليسيها نسبت به او هم از اي امور بوده است. بعضي گفته هاي مكتوب كه آيت ا.. بلادي فتوي عليه انگلستان و ارتش متجاوز را صادر كرد كه در قسمتي از اين اعلاميه جهاد آمد:

دولت جبار و ستمگر خود دفاع كنيم. و اضافه كرده كه در اين حركات انقلابي مقامات انگليسي را سخت خشمگين كرد و در صدد بر آمدند تا با ترور او از شرش خلاص شوند خلاصه بخاطر اين شايعه ها و توصيه و تهديدها كه با ارسال نامه و پيام به ايشان مي رسيد و خود را در معرض خطر مي ديد مخفيانه بوشهر را به قصد شيراز ترك كرد. آقاي بلاي در كتاب لوايح و سوانح دليل مهاجرت خود را به شيراز اينگونه اظهار مي دارد « متاسفانه مدتي از ملت و دولت نديدم و روز به روز قوه و قدرت آنها ( مقصود انگليسها) زياد مي شد تا آنجا كه تكليف شرعي خود را با نفش و منع شرع از ماندن در بلده اي كه در تحت سيطره اجانب باشد مجبور به مهاجرت وجلاء وطن شدم لذا روز شنبه سوم ماه جمادي الاخر سال 1333 هجري ترك خانه و لانه و اهل و اولاد و جنبيات شخصي گفته به شيراز آمدم. در زمان حكومت جناب مخبره السلطنه مرحوم سيد عبدالله بلادي بوشهري بعد از سالها مبارزه با استبداد و استعمار و تاليف آثار ارزشمندي در زمينه هاي مختلف سياسي، فقهي ،اجتماعي ، تاريخي و فرهنگي چنانكه در صفحات قبل گفتيم به سال 1331 ه.ش در بوشهر به رحمت ايزدي پيوست و جنازه اش به نجف منتقل شد.

Share

مرحوم ميرزا محمد خان بهادر فرزند حاج ملا احمد كنگوني است، كه متولد بوشهر بود و چنانچه مرحوم آقا بزرگ تهراني صاحب كتاب الذريعه الي تصانيف الشيعه مي نويسد داراي آثار و تاليفات فراواني است كه برخي از آثار وي در اين مجموعه معرفي گرديده است. حاج ملااحمد كنگوني سالها ساكن بوشهر بوده و صاحب 5 فرزند پسر بوده كه سديد السلطنه كبابي مولف كتاب ارزشمند التدقيق في سيرالطريق درباره آنها مي نويسد:

شب آقا ميراز محمد شفيع تعاون آمدند مومي اليه پسر مرحوم حاج ملااحمد كنگوني است،كه سالها منشي قنسولگري انگليس در بوشهر بود، و آنها چند برادر باشند. ميرزا محمد خان بهادر صاحب ترجمه و تاليفات عديده مفيده و حال سرپرست املاك شيخ خزعل خان سردار اقدس در بصره باشند .ديگر ميرزا محمود است كه در اداره نفت ايران و انگليس خدمت دارد. ديگر ميرزا علي خان صاحب منشي فارسي حاليه ژنرال قنسولگري انگليس ها در بوشهر و از ادباء و فضلاء آن ديار است. ديگر آقاي تعاون است كه در سلك تجارت وارد و يك چند نماينده شركت حاجي علي اكبر و پسران شيرازي بوده اند و از اصحاب ذوق و خطاطين بوشهر باشند ديگر ميرزا محمد صالح است، كه جوهر صداقت باشند و در اداره سپرس در عباسي خدمت دارند.

مرحوم اسماعيل رائين در كتاب حقوق بيگران انگليس در ايران بعد از شرح چگونگي فتح كربلا و نجف توسط سررونالد استورز انگليسي كه تاريخ 11 اوت 1917 ميلادي انجام گرفت به چگونگي ملاقات وي باريكي از علماي بزرگ شيعه به نام مرحوم سيد كاظم يزدي كه نفوذ او در عراق و اصفهان زياد بوده و صاحب كتاب ارزشمند عروه الوثقي در مسائل شرعيه مي باشند كه مرحوم آيت الله سيد محسن حكيم در 14 جلد به نام " مستمسك العروه " شرح به اين كتاب نوشتهن پرداخته و از جمله مي نويسد كه در ملاقات با سيد از وي پرسيدم ، كه ميل داريد انگليسيها چه بكنند؟ و سيد جواب مي دهد كه :

شما عتبات مقدسه را حفظ كنيد... مامورين جعفري بگذاريد و بعضي از شيعيان كه در زندان هستند ( مانند ديكتر مظفر بيگ ) آزاد شوند و ميراز محمد خان بهادر ايراني به سمت فرماندار نجف تعيين شود.مرحوم ارائين در دنباله نوشتار خود مي آورد كه : ميرزا محمد اكنون زنده است در بصره وكالت عدليه مي كند او قبل از جنگ بين المللي اول در منطقه خليج فارس با انگليسيها همكاري داشت و هنگام حمله آنها به عراق به سمت معاون نماينده سياسي انگلستان در كربلا تعيين گرديد.

Share

شيخ حسين آل عصفور فرزند محمد فرزند شيخ احمد داراي هفت فرزند بوده كه شش نفر از آنها شناخته شده اند. بزرگترين آنها شيخ محمد است كه در سال وفات پدرش او نيز رحلت نمود. ( 1216 ه.ق. ) دومين آنها شيخ عبدعلي كه او نيز صاحب فضل و دانش بوده و در زمان حيات پدر بدرود زندگي نمود، او داراي فرزندي صاحب كمال به نام« خلف» مي باشد شيخ خلف از علماي مشهور بوشهر و نماز جمعه و جماعت را بعد از وفات عمويش شيخ حسن در اين شهر اقامه مي كرده است. شيخ خلف تاليفات بسياري داشته كه از آن جمله كتاب پاسخ به مسائل متابي در اصول فقه بنام « مزيله الشبهات» و شرحي بر كتاب « الشهداد» تاليف جدش شيخ حسين دارد و نير رساله اي در ارتباط با رويايي كه در عالم مخراب با امام حسين ( ع) داشته و سوالاتي از امام نموده و جواب از امام شنيده است.

شيخ خلف در بوشهر وفات مي كند و فرزندش شيخ عبدعلي نيز صاحب فضل و عالم به حديث بوده است مولف كتاب « النوار البدرين » معاصر شيخ عبدعلي بوده است. يك بار در بوشهر به خانه اش رفته و او را عيادت كرده مبتلا به بيماري كشته بوده. در آن هنگام هفتاد سال داشته در بوشهر امام جمعه و جماعت و متصدي امرقضاء بوده بنا به گفته خواهرزاده و جانشينش شيخ محمد فرزند شيخ ابراهيم آل عصفور شيخ عبدعلي تصانيف زيادي داشته از جمله كتابي به اسم « لئالي الافكار و رساله اي رد پاسخ به پرسشها شيخ عبدعلي در بوشهر وفات يافته و در كنار پدر و عمويش شيخ حسن در بيت خانوادگي مدفون گرديده مقبره آنان زيارتگاه مشهوري در بوشهر است.

خواهرزاده اش شيخ محمد فرزند شيخ ابراهيم جانشين دايي خود در امامت جمعه و جماعات و متصدي امر قضا گشت. ولي از حيث فضل و دانش در حد اسلاف خود نبوده و به سال 1305 قمري به سراي آخرت انتقال يافته و در كنار گذشتگانش به خاك سپرده شدهو فرزند سوم شيخ حسين ، شيخ حسن است كه از ديگر برادران شهرت بيشتري دارد. وي مردي با فضل و كمال ومورد اعتماد عامه مردم بود. پس از وفات پدر از بحرين به بوشهر مهاجرت مي كند. در اين شهر صاحب موقعيت و اعتبار عظيمي مي گردد. نماز جمعه و جماعت را اقامه مي كند و قضا را متصدي مي شود. در بوشهر وفات نموده و در خانه اش مدفون گرديده است. اين بقعه به نام مجلسي در بوشهر مورد احترام و زيارتگاه است . از جمله تاليفاتش رساله اي در طهارت و صلاي منظومه پدرش در اصول خمسه بنام « شارحه الصدور و دافعه المحذور» را شرح كرده است. منظومه اي در علم كلام دارد كه خود آنرا شرح كرده است و مورد تحسين صاحب تاريخ انوارالبدرين قرار گرفته و در نجف كتاب را مورد مطالعه قرار داده است.

شيخ حسن آل عصفور با آمدن به بوشهر مورد احترام و اعزاز عامه مردم و شخصيتهاي سياسي و دولتي قرار مي گيرد. فتحعلي شاه قاجار توصيه اي خطاب به حاكم بوشهر صادر مي كند و او را به رعايت اكرام و اجلال شيخ اكيدا" سفارش مي كند و شاه از جانب خود مقرري سالانه براي او تعيين مي نمايند. اولين هجوم انگليس به جنوب ايران به هنگام محاصره هرات در سال 1253/1837 م در زمان شيخ حسن اتفاق مي افتد كه آن شيخ بزرگوار با فرا خواندن باقرخان تنگستاني و اعلام جهاد عليه انگليسيها آنها را مجبور به عقب نشيني به جزيزه خارگ مي نمايد.

چهارمين فرزند شيخ حسين شيخ عبدالله بعد از وفات پدر در بحرين مي ماند امام جميعه و جماعت مي شود و در مرافعات و اختلافات مرجع بوده است. فرزندش شيخ سلمان مردي عالم و فاضل و متصدي امور حسبيه شرعيه در بحرين بوده و پس از انتقال شيخ خلف به بوشهر همچنان امامت جمعه و جماعت را اقامه مي كرد.

فرزند پنجم شيخ حسين، شيخ احمد است كه اطلاع چندي از وي در دست نيست وي فرزندي فاضل به نام شيخ محمد بر جاي گذاشته. فرزند ششم شيخ علي است كه در زمان حيات پدر بدرود زندگي كرد ديگر از دودمان آل عصفور شيخ احمد فرزند سلمان فرزند ابراهيم فرزند احمد برادر شيخ حسين است.

Share

شيخ حسن آل عصفور از علماء بنام و محمدثين ارجمند بوشهر در قرن سيزدهم هجري قمري است علامه و محقق بزرگ شيعه آيه الله سيد محسن عاملي در كتاب مهم و پرارزش خود « اعيان الشيعه» درباره حسن آل عصفور بوشهري مي نويسد:

شيخ حسن فرزند شيخ حسين فرزند محمد فرنزد احمد فرزند ابراهيم فرزند احمد فرزند عصفور فرزند احمد فرزند عبدالحسين فرزند عطيه فرزند شبيه بحراني در اوائل سده سيزدهم زندگي را اغاز كرده در كتاب « انوارالبدرين في علماء البحرين» مكتوب است كه پدر شيخ حسين شش فرزند عالم و فاضل داشته كه شيخ حسين از همه معروفتر است. بعد از وفات پدر به سال 1216 قمري به بوشهر مهاجرت مي كند و در ميان مردم از اعتبار و موقعيت عظيمي برخوردار مي شود. امامت جمعه، جماعت و تصدي امور قضا را به عهده مي گيرد در اين شهر وفات يافته و در خانه اش مدفون گرديده است. قبر شيخ حسن در بوشهر داراي موقعيت در خور توجهي است زيارتگاهي است كه مردم به آنجا مي روند و به خصوص مرود احترام و تجليل بيشتر اخباريهاي بوشهر مي باشد. در اين بقعه كتابخانه معتبري وجود داشت كه اكثر قريب به اتفاق كتابها، خطي و بيشتر كتب تاليف علماي آل عصفور بود كه متاسفانه در اثر بي توجهي و گرمي و رطوبت هوا همه آن كتابها از بين رفت جز اندكي كه به جاي ديگر انتقال يافته است.

اثار علمي او كه كتاب « اعيان الشيعه » از آنها نام برده عبارت است:

1-رساله عمليه مبسوط در طهارت وصلاه

2-مناسك حج

3-رساله اي در احكام روزه

4-شرح منظومه در اصول پنجگانه كه پدرش شيخ حسين آنرا به نظم در آورده

دائره المعارف اسلامي مي نويسد: شيخ حسين 7 فرزند داشته كه 5 نفر از آنان عالمان ديني و داراي مناصب فقهي و قصايي و امام جمعه و جماعت بودند از جمله حسن كه پس از مرگ پدر به بوشهر مهاجرت و آنجا سكونت مي كند و به امور مدهبي مانند قضا و امامت جماعت مي پردازد او در سال 1261 قمري مطابق با 1845 ميلادي در همين شهر در گذشته است.

فارسنله ناصري نيز درباره او نوشته است : جناب مستطاب صفوه محدثين و قدوه مدرسين عارف دقائق صحيحه علامه شيخ حسن بوشهري آل عصفور مادام الحيات در بوشهر به نشر احاديث و احكام شرعي مشغول بود و در سال 1260 و اندي به رحمت ايزدي پيوست.

در جلد اول كتاب فارسنله ص 776 در ذكر وقايع سال 1254 قمري آمده است: و از فارس خبر رسيد كه جهازات جنگي دولت انگليس داخل خليج فارس گرديد و يك فروند كشتي آنها در برابر بوشهر آمد و 500 نفر سرباز از كشتي پياده شده در كوتي كه خانه باليوز انگليسي است منزل نمودند و جناب شيخ حسن مجتهد آل عصفور و شيخ سلمان برادرزاده آن جناب و باقرخان تنگستاني با اهالي بوشهر ازدحام نموده تمامي سربازها و باليوز را از شهر اخراج نمودند و چندين نفر از طرفين كشته گشت پس اهل جهازات انگليس جزيره خارگ را تصرف نمودند و هر يك من غله و علف را به چهار برابر بهاء خريدند و در جزيزه خارگ انبار نمودند و سردار آنها گفته اگر سپاه ايران از تسخير هرات دست برندارد تمامي سواحل فارس بلكه تمامي مملكت فارس را تصرف خواهيم كرد.

اين نكته تاريخي نشان مي دهد كه انگلستان اولين تجاوز خود را به مملكت ما با پياده كردن نيرو به بوشهر در 163 سال پيش انجام داد. فرمانده عمليات جنگ تهديد مي كند كه اگر ايران از تسخير هرات دست برندارد چنين و چنان خواهيم كرد يعني بدتر از چنگيزخان كه اگر به مملكت و شهرها تجاورز كرده و دست به قتل و كشتار مي زد مدعي حمايت از ملتها و داعيه حفظ حقوق انسانها را نداشت و خود را طرفدار عدالت و دموكراسي معرفي نمي كرد اما دولتهايي نظير انگلستان براي تجاورزهاي خود كلي قرون و اعصار با آن ادعاها چه توجيهي دارند.

و باز اين موضوع شايان بيان است كه در نخستين مداخله و تصرف بوشهر مردم بوشهر به رهبري و سركردگي يك نفر روحاني و مجتهد عالي جاه پوزه متجاوز را به خاك مي مالند و او را مفتضحانه منكوبا" و مطرودا" از خاك پاك ميهن خود بيرون مي اندازند. صاحب انوار الدرين مي نويسد: پدر شيخ حسين شش پسر داشته كه همه صاحب فضل و دانش بوده اند و از همه مشهورتر شيخ حسن است. پس از وفات پدر به سال 1216 قمري از بحرين به بوشهر مهاجرت نموده و در اين شهر صاحب اعتبار بزرگي گرديد. امام جمعه و جماعت و متصدي امر قضاء بوده و در اين شهر نيز وفات كرد. در خانه اش به خاك سپرده شد و قبرش زيارتگاه مشهوري است تاليفات وي عبارتند از :

1-رساله مبسوطي در باب طهارت وصلاه

2-مناسك حج

رساله اي در صوم.

Share

مرحوم شيخ اسماعيل آل عبدالجبار فرزند شيخ حسن فرزند محمد علي از فقهاي معاصر است، بيشتر ايام عمر را در شيراز گذرانيده و به تاليف و تدوين كتاب اشتغال داشت. مرحوم سيد محمد تقي فرزند سيد محمد شفيع كازروني مقيم بوشهر از شاگردان او بوده تاليفاتش عبارتند از:

1-شرح قصيده « بال محمد عرف الصواب »

2-شرح دعاء الاستجاب

3-شرح احتجاب حضرت اميرالمومنين

4-شرح احتجاب الحسن ( ع )

5-شرح احتجاب الحسين ( ع)

6-شرح دعا جوشن صغير

7-شرح دعا الصباح

مرحوم شيخ اسماعيل در سال 1328 ه.ق. در بوشهر وفات يافت .

Share

محمد خان فرزند حاج خان در عصر خود از خوانين و فرمانروايان با قدرت و با نفوذي بوده كه در حوزه قلمرو دشتي آن روز حكومت مي كرده محمد خان دردروان كودكي به همراه مادر و دو برادر مهترش به اعتبا مقدسه عراق رفته و چندين سال در نجف اشرف به تحصيل اشتغال ورزيد تا گاهي كه مادرش در قيد حيات بود او نيز در آنجا توقف كرد ولي پس از فوت مادرش به دشتي مراجعت نمود و تا زمان برادرانش كه هر يك به نوبه خود حكومت مطلقه خاك وسيع دشتي را به عهده داشتند او نيز ضابط بخشي از اين بلوك بود و سپس خود بعد از چندي فرمانرواي آنحدود گرديد و در اندك زمان دست به كار امور عمراني شگرفي است احداث قنوات و غرس نخيل و ترويج و ازدياد كشت و زرع و ساختمان قلاع در غالب نقاط به همت و اراده او انجام يافت از آن تاريخ 120 سال مي گذرد هنوز مردم زيادي از باغها و كاريزها وبناها و ساير آثار او بهره برداري مي كنند قلعه اي را كه در خورموج مركز دشتي براي خود بنياد نهاد و تا به امروز باقي است معرف عظمت و جلال شخصيت و بزرگي كه پر از كتب نفيس و كمياب بوده درست كرد ساعات فراغت را به مطالعه و نوشتن سرگرم بود و با همه گرفتاري كه يكفرد حاكم در دوره حكومتش دارد آثار قلمي در خور توجه اي به شرح زير از خود بجا گذاشته :

1- ديوان دشتي : مشتمل برقصائد و غزليات و قطعات و دو بيتيهاي اوست .

2- كتاب نمكدان : اين كتاب بسبك گلستان سعد است نسخه اي را علي خان فرزند محمد خان داشته از قرار مسموع در سال 1309 شمسي سرلشكر مهين كه در آنموقع سرهنگ بوده بفرماندهي ستون اعزامي خلع سلاح به دشتي مي آيد و كتاب نمكدان خان را از عليخان مي گيرد.

3- كلام الملوك : مثنوي كلام الملوك به بحر خفيف مسدس محذوف تقريبا" دو هزار بيت شعر است.

اين كتاب همچنانكه از نامش نيز معلوم است مشتمل بر گفتار پادشاهان مي باشد كه دستورات كلي در شئون مختلف كشور و لشكري و سياسي و اقتصادي و جمعي و فردي با لهجه آنچه راجع بامر معاد ومعاش مردم است به نقل از بعضي پادشاهان برشته نظم در آمده پس از مقدمه كتاب ابتدا به بيان سخنان سلطان عصر خود مي كند و مي گويد:
اين سخنها كه نغز و رنگين است از شهنشاه ناصرالدين است. كه بتوحيد در معني سفت بشناسايي خدا اين بگفت
بعد بترتيب از كيومرث هوشنگ تهمورث، جم ، فريدون ، منوچهر ، سنوذز و كيقباد نقل سخن مي نمايد.
محمد حسين ركن زاده آدميت مرحوم محمد حسين ركن زاده آدميت براي پژوهشگران و محققاني كه درباره قيام دليران تنگستان و جنبش خونين مردم جنوب در جنگ جهاني اول كاووش و مطالعه مي نمايند نامي آشنا است.
وي به سال 1317 ه.ق. 1277 ه.ش در بوشهر ديده به جهان گشود پدرش ميرزا عبداللع ركن التجار شيرازي متخلص به مدرك بود. وي يكي از شاعران معروف بوشهر بود كه صدها بيت شعر، دهها مقاله و چند كتاب سياسي و اجتماعي از او باقي مانده است.

خاندان آدميت همگي مردماني متمول و دولتمند بودند جد بزرگشان حاج محمد علي اصطهباناتي تجارت پيشه و با وكيل الرعايا كريم خان زند هم عصر بوده است پدر آدميت مردي توانگر بوده و همانطور كه از لقبش ركن التجار بر مي ايد روزگار را با تجارت و بازرگاني سپري مي كرده است آدميت در جايي درباره پدرش مي نويسد گاهي عري مي سروده و ديوان اشعار او به دو هزار بيت مي رسد اشعار وطنيه زياد دارد كه بعضي از آن در جريده حبل المتين مطبعه كلكته و روزنامه مظفري بوشهر درج شده است مقالات مفصلي نيز از آن مرحوم در جريده حبل المتين كلكته و مظفري بوشهر و ثريا و حكمت چاپ شده است.
در شعبان همين سال 1334 ه.ق ميرزا عبدالله ركن التجار پدر محمد حسين به مرض وبا دچار شده و در اهراز ديده از جهان فروبست .

پس از مرگ پدرش به بوشهر بازگشت و در تجارتخانه اي مشغول به كار شد در اين زمان شر.ع به مطالعه گسترده در متون و كتابهاي مختلف بهزبانهاي سفارسي و عربي نمود ومايه ايدبي فراواني اندوخت.
در سال 1338 ه.ق. سفري به عراق كرد و پس از زيارت عتبات مقدسه به بوشهر بازگشت و براي هميشه از اين شهر رخت بر بست و رهسپار شيراز شد و ساكن اين شهر گشت. در شيراز كتابخانه و مركز مطالعه اي بنام آدميت بنيان گذارد و به ادامه تحقيقات خود در متون ادبي پرداخت در خلال اين سالها به فراكيري علوم اسلامي نيز علاقمند شد و نزد اساتيدي چون سيد ابراهيم يزدي ميرزا محمد صادق فسائي ميرزا علي مازندراني رحيم آقا طريقت شيرازي شيخ عبدالكريم سعادت بوشهري و آقا حاج ميرزا محمد علي موحد حكيم شيرازي به فراگيري منطق، فلسفه ، لغت عرب، عرفان و اخلاق مشغول شد. با سقوط خاندان قاجار و به قدرت رسيدن سردار سپه آدميت وارد دنياي سياست شد و از طرفداران سر سخت رضا شاه در منطقه در آمد در سال 1305 براي تحكيم و تبليغ دولت رضا شاه در شيراز اقدام به نشر روزنامه اي هفتگي بنام آدميت نمود.

دوره روزنامه آدميت يكي از منابع اصلي درباره روند جريانات سياسي و اجتماعي در سالهاي آغازين حكومت رضا شاه پهلوي در جنوب ايران است. اخبار و حوادث مندرج در اين نشريه در برخي موارد منحصر به فرد مي باشد كه در جاي ديگري نظير آن يافت نمي گردد بي گمان پژوهندگان كه قصد مطالعه و تحليل اوضاع اجتماعي و سياسي جنوب ايران در سالهاي نيمه نخست حكومت رضا شاه را دارند از مراجعه به اين روزنامه بي نياز نيستند.
در سالهاي 1310 به بعد روابط سياسي ايران و انگليس بر سر پاره اي مسائل از جمله قضيه نفت و حاكميت ايران بر جزاير ايراني خليج فارس به تيرگي گرائيد. در اين هنگام مطبوعات مقالاتي در افشاي نقش شوم انگلستان در تاريخ معاصر ايران و همچنين چندين رساله و كتاب ضد انگليسي منتشر نمودند افزون بر درج مقالات چندين رساله و كتاب نيز بر ضد سياست انگلستان در ايران منتشر شد. از جمله اين رسالت مي توان از دو كتاب دليران تنگستاني و فارس در جنگ بين الملل نام برد. كتاب دليران تنگستان در آغاز به صورت پاورقي از دوم آبان 1310 در مجله كوشش به مديريت صفوي در 41 شماره منشر شد در همين سال به صورت رساله اي مجزا نيز ه چاپ رسيد . آدميت در اين كتاب با شيوه تخيلي تاريخي مبارزات و مجاهدات دليران تنگستاني و نبردهاي رهبران آنان مانند رئيسعلي دلواري زائر خضرخان تنگستاني شيخ حسين چاهكوتايي و خالد خالو حسين برد خوني را عليه اشغالگران و متجاوزان انگليسي شرح داده و در قالب رومان تاريخي داستان مقاومت مردم بوشهر و نواحي اطراف راعليه استعمار انگليس باز گفته است.

در سال 1312 آدميت كتاب دو جلدي فارسي و جنگ بين الملل را منتشر ساخت اين كتاب در واقع ادامه كتاب اول آدميت و در برگيرنده حوادث نهضت مردم جنوب بر عليه انگلستان مي باشد. اين كتاب نيز مانند دليران تنگستاني به سبك و سياق رومان تاريخي تاليف شده است. سبك نگارش كتاب فارس و جنگ بين المللي بهتر از كتاب پيشين آدميت ات و اصالت تاريخي بيشتري دارد موضوعي كه به كتاب غناي بيشتري بخشيده اسناد و مداركي است كه در پايان جلد دوم آمده است مطالعه اسناد و مدارك فوق مطالب ناگفته تاريخي با ارزشي را روشن مي نمايد كه در ديگر متون تاريخ اين دوره سراغي از آنها نداريم . در سال 1325 آدميت كتاب ادبي اغلاط مشهوره را در تهران به چاپ رساند.
به پاس خدمات و تلاش هاي فرهنگي وي محمد حسين ركن زاده آدميت در سال1331 به عضويت پيوسته انجكن ادبي فرهنگستان ايران پذيرفته شد در اين زمان او از وزارت دارايي به كتابخانه مجلس شوراي ملي منتقل شده و مشغول نوشتن فهرست كتب خطي به پاس خدمات و تلاش هايفرهنگي وي محمد حسين زكن زاده آدميت در سال 1331 به عضويت پيوسته انجمن ادبي فرهنگستان ايران پذيرفته شده در اين سزمان او از وزارت دارايي به كتابخانه مجلس شوراي ملي منتقل شده ومشغول نوشتن فهرست كتب خطي اين كتابخانه شد. در مهر ماه 1338 آدميت از خدمات دولتي بازنشسته گشت. پس از بازنشستگي وقت و همت خود را يكسره صرف تاليف و تدوين كتاب عظيم و دايره المعارف گونه دانشمندان و سخنسرايان فارس كرد. اين كتاب بزرگ پنج جلدي در برگيرنده شرح حال و احوال دانشمندان نويسندگان شاعران روزنامه نگاران روحانيون محققان و فلاسفه فارس بزرگ شامل فارس امروزي بوشهر و هرمزگان و بهبهان مي باشد جلد اول اين كتاب در سال 1339 منتشر شد و انتشار مجلدات بعدي آن تا سال 1341 ادامه داشت.

كتاب دانشمندان و سخنسرايان فارس در واقع ادامه منطقي شرح حال نويسي و تذكره پردازي كلاسيك ادب فارسي است. شكل و فرم ارائه شده در اين كتاب ادامه روند بيوگرافي نويسي و تحليل و تجزيه داده هاي خام عادي است و خواننده درمواجهه با دوره 5 جلدي خود را با اقيانوسي از اطلاعات و آگاهي هاي بكر و تازه اما آشفته و فاقد انسجام لازم روبرو مي بيند. استاد ايرج افشار يزدي درباره اين كتاب مي نويسد. كتاب بزرگ او در شرح حال سخنوران و اديبان فارس در چهار جلد مردي هميشگي است و يادگاري بسيارارجمند و نمونه اي از علاقمندي يك فارسي دانشمند و ادب دوست از آدميت به جز كتابهاي ياد شده اين آثار نيز بر جاي مانده كه هنوز به چاپ نرسيده اند :

1- منتخبات ايرانشهر يا اصول آدميت

2- منتخبات آدميت

3- منتخب برهان قاطع

4- ديوان شعر مشتمل بر صدها بيت شعر كلاسيك فارسي

محمد حسين ركن زاده آدميت سرانجام در حوالي سال 1353 در تهران ديده از جهان فروبست.

Share

سيد شهاب الدين در نامه اي كه براي مولف اعيان الشيعه نوشته است او را ( احمد خان ) اديب و شاعر دانشمند و مورخ معرفي كرده است يكي از اجدادش از مسقط به بندر بوشهر كه يكي از بنادر ايران است انتقال يافته وي از ارف بوشهر بود و اشعار بسياري به فارسي سروده است و تاليفات عديده اي دارد كه برخي از آنها عبارتند از : متاب نبراس در شرح احوال

1- شعراء عرب پيش از اسلام و شعرا صدر اسلام و شعرا مسلمان زمانها بعد .

2- شرح ديوان اميرالمومنين

احمد خان سرتيپ فرزنداني اديب و شاعر از خود به جاي گذاشته كه از جمله محمد علي خان متخلص به عاري است.

Share

مرحوم معتقد در اهرم تنگستان متولد شد. در سن دوازده سالگي براي تحصيل دانش به خورموج مركز دشتي رفت. بعد از سپري نمودن دوران تحصيل در خور موج عازم عراق عرب شد سپس به بوشهر مراجعت كرد و در مدرسه سعادت به تدريس عربي و ادبيات فارسي مشغول شد غير از كتاب جواهر الزواهر دو كتاب ديگر ايشان بنام دالائل الظهور في علائمالحضور و مجموعه الطايف در بيان ظرايف و نوادر است ديوان شعرش موسوم به جواهر الزواهر در مناقب و مراثي ائمه ( ع ) يك بار به سال 1309 در هندوستان و بار ديگر به سال 1324 قمري در مطبعه گلزاز حسني شيراز به چپا رسيده است و معتقد سرانجام در روز دوشنبه بيستم رجب سال 1340 ه.ق ديده از جهان فروبست.

Share

مرحوم ميرزا محمد حسين بن علي بن محمد كازروني ملقب به شيخ الحكماء ترجمه حالش در اعلام الشيعه چنين آمده: در نجف فقه و اصول و فلسفه و غيره را بياموخت و از استادش ميرزا محمد علي دشتي چهاردهي اجازه گرفت و علم طب را از پدرش آموخت. در تمام رشته هاي علوم اسلمي وارد و تحصيل كرد و در اكثر علوم مخصوصا" فلسفه و كلام و علم الاديان متبحر شد و ملقب به شيخ الحكماء گرديد. او را تاليفاتي است كه هيچكدام چاپ نشده است :

1- ملكوت السماء في رد النصاري

2- ناسخ الاثار ( تاريخ بوشهر )

3- رساله اي در نبض

غير از اينها آثار متنوعه اي كه نزد برادرش ميرزا محمد جواد كه از فضلاء و داراي علوم غريبه مخصوصا" كيميا است مي باشد. صاحب ترجمه در بوشهر به وظائف شرعيه و تكاليف مطلوبه عمل مي كرد تا در سال 1334 فوت نمود. نگارنده گويد ( ركن زاده آدميت ) تا اينجا اقتباس و ترجمه از كتاب اعلام الشيعه قسم ثاني از جزء اول چاپ نجف بود. اما آنچه از احوال مرحوم شيخ الحكماء كازروني مي دانم اين است كه مشاراليه فردي دانشمند و نويسنده اي توانا و طبيبي حاذق بود و سالها با برادرش مرحوم ميرزا محمد جواد در بوشهر مقيم بود و از راه طبابت اعاشه مي كرد و طبع شعر هم داشت و از او ديواني در حدود دو هزار بيت باقي مانده نيز به علم مانيسم ( هيپنوتيسم ) آگاه بود و اشخاص را خواب مي كرد و علاوه بر تاليفات سابق كتابي قطور در تاريخ و جغرافياي شهر كازرون به سبك فارسنامه ناصري و آثار حجم نوشته و تصاوير زيادي در آن آورد.

كه خود نقاشي و نگارنده در طفوليت كتاب مزبور را در خانه آن مرحوم ديده است افسوس كه از او كسي باقي نماند كه قدر مولفاتش را بداند و به چاپ آن مبادرت كند و از اشعارش چيزي به خاطر ندارم كه در اينجا نقل كنم.

Share
X