برای مشاهده مشخصات هر استان بر روی ناحیه مربوط به آن در نقشه کلیک کنید

معرفی وبلاگ
تـنـیـده یـاد تـو در تــار و پــودم مـیـهـن ای مـیـهــن/ بـود لـبـریـز از عـشـقـت وجـودم میهن ای میهن/... *ضمن تشکر از بازدید شما کاربر گرامی، امید است توانسته باشیم ذره ای از زیباییهای تمام نشدنی میهن عزیزمان ایران را در این وبلاگ نشان دهیم. راهنمایی های شما بزرگواران، چراغ هدایتگر ما خواهد بود.*
صفحه ها
دسته بندی موضوعی
آرشیو
لینک دوستان
سایت های منبع و مرتبط
لوگوها











كد لوگوي میهن ما

ابزارها و برنامه ها






Google

در وبلاگ میهن ما
در كل اينترنت

تماس با ما

آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 12375204
تعداد نوشته ها : 714
تعداد نظرات : 19

PageRank Checking Icon

آذربایجان شرقی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
آذربایجان غربی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
اردبیل
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
اصفهان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
ایلام
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
بوشهر
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
تهران
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
چهارمحال و بختیاری
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خراسان جنوبی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خراسان رضوی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خراسان شمالی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خوزستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
زنجان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
سمنان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
سیستان و بلوچستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
فارس
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
قزوین
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
قم
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کردستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کرمان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کرمانشاه
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کهکیلویه و بویراحمد
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
گلستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
گیلان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
لرستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
مازندران
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
مرکزی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
هرمزگان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
همدان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
یزد
پخش زنده از وبلاگ میهن ما

ابزار هدایت به بالای صفحه

اسلایدر


مترجم سایت


استان بوشهر با مساحتي در حدود 23167 كيلومتر مربع بين 27 درجه و 14 دقيقه تا 30 درجه و16 دقيقه عرض شمالي و 50 درجه و 6  دقيقه تا 52 درجه و 58 دقيقه طول شرقـــي از نصف النهار گرينويچ در جنوب ايران واقع گرديده است . اين اسنان از شمال به استان خوزستان و قسمتي از استان كهليكويه و بويراحمد ، از جنوب و مغرب به خليج فارس و قسمتي از استان هرمزگان و از شرق به استان فارس محدود مي گردد .استان بوشهر داراي 8 شهرستان به نام هاي :

بوشهر (مركز استان ) ، تنگستان ، دشتستان ، دشـتي ، دير ، كنـگان و گنـاوه و داراي 17 بخـش و 36 دهستــان مي باشد و طبق آخريـن سرشـماري (1375 خورشيدي) جمعيت كل استان به 743675 نفر مي رسد


تقسيمات اداري و سياسي :

استان بوشهر داراي 9 شهرستان و23 شهر و21 بخش است.

بوشهر :

اين شهرستان داراي 1/ 1771 كيلومتر مربع وسعت و 87914 نفر جمعيت دارد واز دو بخش مركزي وخارك تشكيل شده است بوشهربين 28 درجه و59 دقيقه و30 ثانيه عرض شمالي و50 درجه و51 دقيقه و15 ثانيه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ قرار دارد و مركز آن شهر بوشهر است.
شهرستان بوشهر از شمال به شهرستان گناوه ، ازشمال شرقي به دشتستان ، از شرق وجنوب به شهرستان تنگستان ، قسمتي از جنوب وغرب كلاً به خليج فارس محدود است.
مراكز ديدني: مسجد شيخ سعدون ، مسجد جمعه ، مسجد جماعت ، مسجد فيل ، مسجد شنبدي ، بقعه خواجه نصر ، امامزاده آقا كوچيكا ، قدمت گاه علي ( ع) ، قدمتگاه ابوالفضل ، امامزاده عبدالمهيمن ، عمارت گريگوري ارامنه ، كليساي ظهور ، بازار قديم آهنگران ، آب انبار قوام ، قبر ژنرال انگليسي ، قبرستان انگليسي ها ، خانه قاضي و ….


تنگستان :

داراي 1926 كيلومتر مربع وسعت است وبر اساس آخرين سر شماري 66/59 نفر جمعيت دارد. شهرستان تنگستان در جنوب شرقي بوشهر قرار دارد وفاصله آن تامركز استان 54 كيلومتر است. تنگستان بين 28 درجه و53 دقيقه عرض شمالي و51درجه و17دقيقه طول شرقي قراردارد واز شمال ومشرق به شهرستان دشتستان ، از جنوب شرقي به شهرستان دشتي ، از جنوب غربي به شهرستان دير وخليج فارس ، از شمال غربي به شهرستان بوشهر واز مغرب به خليج فارس محدود است.
محصولات تنگستان غلات ، خرما، تنباكو ، مركبات وانار است. شغل اهالي كشاورزي باغداري ، حصير بافي و عبا بافي است. تنگستان داراي بخش مركزي ودلوار است.

جم :

جم كه تاسال 1382 جزء بخشهاي كنگان بود واز اين تاريخ به شهرستان تبديل شد وداراي بخش مركزي وريز است. شهرستان جم در جنوب شرقي شهرستان كنگان ودر فاصلة 336 كيلومتري مركز استان – در قسمت كوهستاني – واقع شده است.

مراكز ديدني : حمام جم ، كوه پدري ، قنات هاي روستاي تشان ، حسينيه ريز ، مسجد دورة اسلامي ريز و ...

دشتستان :

شهرستان دشتستان با 248/ 6366 كيلومتر مربع وسعت يكي از بزرگترين شهرستان هاي استان بوشهر محسوب مي شود. دشتستان درمشرق بندر بوشهر قراردارد وفاصله آن تا مركز استان 70 كيلومتر است. اين شهرستان بين 29 درجه و16 دقيقه عرض شمالي و51 درجه و12 دقيقه و30 ثانيه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ قرارداردو از شرق وشمال شرقي به استان فارس از شمال غربي به شهرستان گناوه از جنوب به شهرستان دشتي واز مغرب به شهرستان هاي گناوه بوشهر وتنگستان محدودومركز آن شهر برازجان است. محصولات آن عبارتنداز : تنباكو ،خرما، غلات، سبزيجات وصيفي جات

مراكز ديدني: داراي چهار بخش به نامهاي ارم ، بوشكان، سعدآباد، شبانكاره ومركزي است.
گوردختر، كوشك اردشير ، كاخ كوروش ، كاخ بردك سياه ، كاروانسراي مشير ، پل مشير، كاروانسراي دالكي ، دژبراز جان ، چهل خانه سعدآباد ، شاهزاده ابراهيم ، نخلستان هاي آب پخش وآبشار روستاي رود فارياب.

دشتي :

شهرستان دشتي در هشتاد كيلومتري جنوب بوشهر قرارداردوبا 5346 كيلومتر مربع وسعت و 69350 نفر جمعيت دارد.فاصله آن تامركز استان 80 كيلومتر است. دشتي بين 28درجه 35 دقيقه و30 ثانيه عرض شمالي و51 درجه و22دقيقه و30 ثانيه طول شرقي قراردارد واز شمال به شهرستان دشتستان وتنگستان ، از شرق به شهرستان فيروز آباد ، از مغرب به شهرستان تنگستان از جنوب غربي به شهرستان ديرواز جنوب به شهرستان كنگان محدود وداراي دو بخش مركزي و كاكي است. محصولات آن عبارتند از: غلات، خرما، تنباكو، وجزيي برنج است شغل اهالي شهرستان زراعت ، باغداري ، كسب ، گليم بافي وعبا بافي است.

مراكز ديدني : قلعه محمد خان ، قلعه رئيس غلام ، عمارت شيرينه، آثار تاريخي كوه مند ، عمارت شاهچراغ قلعه دختر، پيرارم يا چل گزو ، سيد محمد امين وچشمه هاي آبگرم.

دير :

شهرستان دير با 2157 كيلومتر مربع وسعت در فاصله 208 كيلومتر در جنوب مركز استان واقع شده است. دير بين 27درجه و51 دقيقه عرض شمالي و51درجه و58دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ قراردارد.
شهرستان دير از شمال به شهرستان دشتي و تنگستان ، از شرق به شهرستان كنگان، از جنوب ومغرب به خليج فارس محدود و داراي دو بخش مركزي وبروخون است. شغل بيشتر اهالي تجارت وماهيگيري است. محصولات اين بندر عبارتنداز غلات ، خرما و جزيي تنباكو.

مراكز ديدني : مسجد بردستان ، قلعه بردستان ، شاهزاده ابوالقاسم ، امامزاده ها وپارك ساحلي مي باشد.

ديلم :

اين شهرستان با 2022 كيلومتر وسعت و 2576 نفر جمعيت در 232 كيلومتري شمال غربي بوشهر درسرراه ارتباطي بوشهر- خوزستان واقع وداراي دو بخش مركزي وبخش امام حسن (ع) است. ديلم بين 30درجه و40دقيقه عرض شمالي و50درجه و10 دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته واز شمال به شهرستان بهبهان واز شرق به شهرستان كازرون ، از جنوب شرقي به بخش مركزي شهرستان بوشهر ، از غرب وجنوب به خليج فارس محدود است. بندر ديلم در 197 كيلومتري منتهي‌اليه شمال بوشهر قرار دارد و هم مرز با استان خوزستان است. پس از خرابي بندرآباد مهروبان كه در چهار فرسنگي اين بندر قرار دارد. بندر ديلم به تدريج به آبادي گراييد و از طريق راه بازرگاني معروف اصفهان‌- مهروبان به شهرهاي بازرگاني پيوست. شغل اهالي زراعت صيد ماهي وباربري دريايي وعبابافي است.

محصولات آن عبارتنداز : غلات ، خرما، اندكي سبزيجات.

مراكز ديدني : بندر ي نيز ، بندر مهرويان ، قلعه آقاخان ليراوي ، سيد محمد جيل عامري ، امامزاده حسن (ع) مي باشد.

كنگان :

كنگان با 2731 كيلومتر مربع وسعت 78318 نفر جمعيت در فاصلة 236 كيلومتري كنارة جاده ساحلي در دامنه شيب كوه قرار گرفته است. كنگان بين 27درجه و50دقيقه عرض شمالي و52درجه و50 دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ قراردارد واز شمال به شهرستان فيروز آباد از شرق به شهرستان لار فارس از مغرب به شهرستان دير و خليج فارس واز جنوب به خليج فارس محدود وداراي بخش مركزي وعلويه است.

محصولات آن عبارتنداز : خرما، سبزيجات، صيفي جات

مراكز ديدني: بندر سيراف ، قلعه نصوري ، قبرستان هاي صخره اي ، مسجد جامع مربوط به دوره اسلامي، مسجد امام حسن ، گورسيبويه

گناوه :

اين شهرستان با 72331 نفر جمعيت مساحتي حدود 2042 كيلومتر مربع در ساحل شمالي خليج فارس قرارردارد. مركز شهرستان : فاصله آن تا مركز استان 135 كيلومتر است گناوه بين 29 درجه و 34 دقيقه عرض شمالي و50 درجه و31 دقيقه طول شرقي از نصف النهار قرار گرفته واز شمال به استان كهگيلويه وبوير احمد وخوزستان از مشرق به استان فارس وشهرستان دشتستان ، از جنوب به شهرستان بوشهر وخليج فارس ، از مغرب به خليج فارس محدود است. شغل اهالي اين شهرستان تجارت، صيد ماهي ، زراعت ، غلات وخرما، باربري دريايي وصنايع دستي ، قايق سازي وعبابافي است.

مراكز ديدني : حسينيه بندريگ ، عمارت خان بندريگ ، امامزاده سليمان بن علي ، توديو، تل گنبد، آتشكده بابا لكو وسواحل آن شهرستان نگاوه داراي دوبخش است بخش مركزي وبندريگ.

Share

آب و هوا :

عوامل متعددي از جمله كمي ارتفاع قرار گرفتن در محدوده عرض هاي جغرافيايي پايين ، مجاورت با دريا، وزش بادهاي گرم جنوب غربي و بادهاي گرم و مرطوب دريايي و عبور پاييزي زمستاني سيكلون هاي سوداني و مديترانه اي از عوامل عمده تعيين كننده وضعيت اقليمي منطقه مي باشند.

اين منطقه به دليل نزديكي به خط استوا و كمي ارتفاع به طور كلي داراي آب و هواي گرم ( نوع بيايان كناري ) است كه در داخل استان گرم و خشك و در سواحل گرم و نمناك است. حداكثر مطلق دماي استان 5/52 درجه سانتيگراد و حداقل مطلق درجه حرارت به 1- درجه سانتيگراد مي رسد ميانگين دماي سالانه بوشهر 7/25 درجه سانتيگراد است . تغييرات فصلي درجه حرارت نيز تابع تغيير تابش خورشيد در طول سال است اختلاف درجه حرارت در ماه هاي زمستان و تابستان نسبتا" زياد و حدود 2/19 درجه سانتيگراد است بين فصول زمستان و پاييز و بهار و تابستان اختلاف كم تري مشاهده مي شود.

ميانگين بارش سالانه استان بوشهر 220 ميليمتر است اين بارندگي ها در فصول پاييز و زمستان روي مي دهد، به طور كلي استان بوشهر 6 ماه از سال گرم، دو ماه تقريبا" معتدل تا سرد و حدود چهار ماه از سال معتدل تا گرم مي باشد. نم موجود در ساحل دما را تا حدودي متعادل مي كند اما در صد رطوبت در برخي از ماه ها چنان بالا مي رود كه به حد اشباع مي رسد. در اين حالت هوا از فعل انفعالات مي افتد و يك هوا دم كرده و كم تحركي به وجود مي آورد كه اصطلاحا" به آن شرجي مي گويند.

چشمه ها :

در اين استان تعدادي چشمه هاي گوگردي و آب شيرين وجود دارد كه مهم ترين آن ها عبارتند از :

1- چشمه هاي گوگردي دامنه هاي شرقي دشت برازجان ( چشمه آب گرم دالكي ) كه آب آن ها داراي تركيبات گوگردي است . اين چشمه ها به رودخانه دالكي مي ريزند.

2- چشمه هاي آب گرم منطقه اهرم از جمله چشمه آب گرم آقا ميراحمد كه به علت عمق زياد براي معالجه بيماري هاي پوستي بسيار مورد توجه است.

3- چشمه آب اباد اهرم

4- چشمه هاي آب شيرين ناحيه خائيز اهرم كه تعداد آن ها نسبتا" زياد بوده و داراي كيفيت بسيار خوبي هستند، چشمه زيباي بنيان پر آب ترين چشمه اين ناحيه مي باشد.

5- چشمه هاي منطقه فارياب كه از به هم پيوستن آب ان ها رود فارياب و آبشار زيباي فارياب تشكيل مي شود مهم ترين چشمه اين منطقه چشمه تنگ فارياب سات كه اهالي روستاي فارياب براي آبياري باغ هاي خود از ان استفاده مي كنند .

علاوه بر چشمه هاي فوق چشمه كوچك تر و كم آب تر در نواحي دشتستان و جم و ريز وجود دارد همچنين در نزديكي روستاي زيراه سعد آباد آثار يك رشته قنات قديمي كه به صورت يك آبشار حداكثر دو متري در دره حاصلخيز و زيبا كه خود ايجاد كرده سقوط مي كند . همراه با پوشش گياهي آن منظره زيبايي را به وجود آورده است.

جنگل ها و مراتع :

وسعت پوشش جنگلي استان بوشهر 334200 هكتاراست كه 94/18 در صد از كل وسعت منابع طبيعي استان را تشكيل مي دهد. با در نظر گرفتن شرايط اقليمي حاكم بر منطقه در حال حاضر جنگل هاي استان عموما" جنبه حفاظت شده داشته و اصولا" مورد بهره برداري قرار نمي گيرند.

مراتع :

وسعت كل مراتع استان بوشهر در حدود 1/1 ميليون هكتار مي باشد كه شامل مراتع دشتي و كوهستاني است. قريب 600 هزار هكتار از اين مراتع در حاشيه خليج فارس قرار دارد كه به علت شوري شديد خاك و وجود گياهان نامرغوب ( از لحاظ تعذيه دام ) قابليت استفاده چنداني ندارند ولي در فصول زمستان و اوايل بهار چشم اندازي خيره كننده در بسياري از نقاط استان ايجاد مي كنند.

بقيه مراتع استان كه حدود 1/1 ميليون هكتار مي باشد از نظر عوارض طبيعي به دو قسمت تقسيم مي گردد. يكي مراتع دشتي حاشيه خليج فارس تا ارتفاع 70 متر كه داراي شيب كم و بسيار يك نواخت مي باشد. در بخش ساحلي، به دليل بالا بودن سطح سآب هاي زيرزميني گياهان شور پسند سالسولا پوشش عمده را تشكيل مي دهد و به تدريج كه به طرف ارتفاعات كم پيش مي رويم گياهان ديگري مانند اتريپلكس و سالكورنيا جاي گزين مي گردند. ناحيه شمالي و شرقي استان از ارتفاع تقريبي 70 بالاتر كه داراي آب و هواي ملايم تر مي باشد، از تنوع گياهي بهرتي برخوردار است پوشش گياهي اين مراتع را عمدتا" گياهان علفي با گونه غالب بهمن و انواع لگم هاي گرمسيري از قبيل يونجه، شبدر، ماشك گل خوشه اي نوعي اسپرس و غيره همراه با گونه هاي بوته اي خانواده بقولات مانند:

گون، اتنگرس و نوعي درمنه و گونه هاي درختي و درختچه اي مانند : كنار، بنه، بادام كوهي و كلخنگ تشكيل مي دهد.

چشم اندازهاي كوهپايه اي :

در استان بوشهر رويش گياه همزمان است با فصل مرطوب ( فصل بارندگي ) به همين جهت در كوهپايه هاي منطقه دشتستان، تنگستان دشتي و جم و ريز در فصول پاييز، زمستان و اوايل بهار پهنه هاي وسيعي از گل هاي رنگارنگ و مراتع سرسبز و زيبايي به وجود مي آيد كه در نوع خود بي نظير است اين مناظر را مي توان در مسير جاده اهرم، برازجان ن كوهپايه هاي خورموج، پشتكوه، اطراف زيارت و محدوده كوهستاني شهرستان گناوه با كهكيلويه مشاهده كرد.

بادهاي محلي :

در واقع قسمتي از همان توفان هاي خليج فارس هستند كه در اثر اختلاف فشار بين بيابان عربستان و ارتفاعات جنوب ايران ( زاگرس) در ايران در فصول مختلف پديد مي آيد اين بادها تقريبا" در تمام سواحل خليج فارس مي وزند و درنقاط مختلف فارس داراي اسامي متفاوت هستند بنا به مقتضيات زماني يعني فصول وقوع آنان و تصور ذهني دريانوردي در خليج فارس انجام مي شده و خطرات ناشي از آن به نام هاي گوناگون معروف است كه مهم ترين آنان ها عبارتند از :

ليمو ( يا لحيمر ) لچيزب، باد شمال، باد سهيلي ، باد غبوب، باد تريه، باد سبعه، باد پيرزن و ... وقوع بيشتر اين بادها در فصل پاييز و زمستان است.

در استان بوشهر تعدادي رودخانه هاي دائمي و فصلي وجود دارد علاوه بر آب هاي سطحي تعدادي چشمه هاي گوگردي و آب شيرين در اطراف برازجان و اهرم وجود دارد كه برخي از آن عبارتند از چشمه هاي گوگردي دامنه هاي شرقي دشت برازجان ( اطراف دالكي ) چشمه هاي آب گرم منطقه اهرم، چشمه هاي آب شيرين خائيز كه تعداد آن ها نسبتا" زياد و داراي كيفيت بسيار خوبي هستند ، چشمه هاي منطقه فارياب كه از به هم پيوستن آن ها رود فارياب تشكيل مي شود و مهم ترين چشمه اين منطقه چشمه تنگ فارياب است.

Share

ويژگيهاي جمعيت :

الف: جمعيت و پراكندي آن

استان بوشهر براساس آخرين سر شماري بالغ بر 743675 نفر جمعيت داردازاين مقدار 9/50 درصد در نقاط شهري و1/49 درصد در نقاط روستايي سكونت داشته وكمتراز يكم درصد آنان غير ساكن هستند. منطقه بوشهر به لحاظ موقعيت سوق الجيشي ووجود شركت هاي بزرگ نفتي واجراي طرح هاي صنعتي بزرگ مانند نيروگاه اتمي ، كشتي سازي ، نيروي انساني فعال استان هاي مجاور ومناطق ديگر را به خود جذب كرده است. درداخل منطقه نيز جابجايي جمعيت افزايش يافته است ، زيرا به علت كمبود وامكانات كشاورزي خصوصاً كمبود آب واراضي مورد نياز وعدم امكانات رفاهي وپايين سطح درآمد ، كشاورزان ، مهاجرت روستاييان به مراكز وشهرهاي استان صورت گرفته است. به علت نزديك بودن اين استان به شيخ نشينهاي خليج فارس عده اي از اهالي ، منطقه براي كار وامرار معاش به كشورهاي واقع در كرانة خليج فارس ودرياي عمان مهاجرت كرده اند.

ب: ساخت جنسي و سني

در اين استان در مقابل هر 100 زن 104 نفر مرد وجود داشته است. اين نسبت در بين اطفال كمتر از يك ساله برابر 105 و در بين بزرگسالان (65ساله و بيشتر) برابر 107 بوده است.


ج : وضع زناشويي

در مهر ماه 1365 ش در بين جمعيت 10 ساله و بيشتر نقاط شهري استان بوشهر 1/56 درصد از مردان و 4/65 درصد از زنان ، حداقل يك بار ازدواج كرده بودند . اين نسبت در نقاط روستايي براي مردان 3/56 درصد و براي زنان 6/63 درصد بوده است. نسبت افراد هرگز ازدواج نكرده در جمعيت ده ساله و بيشتر در نقاط شهري ، براي مردان 9/41 درصد و براي زنان 1/33 درصد و درنقاط روستايي ، براي مردان 3/42 درصد و براي زنان 1/35 درصد بوده است.


د: مهاجرت

منطقه بوشهر به لحاظ موقعيت سوق الجيشي و وجود شركتهاي بزرگ نفتي و اجراي طرحهاي صنعتي بزرگ مانند نيروگاه اتمي ، كشتي سازي ، نيروي انساني فعال استانهاي مجاور و مناطق ديگر را به خود جذب كرده است. در داخل منطقه نيز جا به جايي جمعيت افزايش يافته است. زيرا به علت كمبود امكانات كشاورزي ، خصوصاً كمبود آب اراضي مورد نياز و عدم امكانات رفاهي و پائين بودن سطح درآمد كشاورزان مهاجرت روستائيان به مراكز و شهرهاي استان صورت گرفته است. به علت نزديك بودن اين استان به شيخ نشينهاي خليج فارس عده اي از اهالي منطقه براي كار و امرار معاش به كشورهاي واقع در كرانه جنوبي خليج فارس و درياي عمان مهاجرت كرده اند.

نژاد :

با توجه به كشفيات باستانشناسي و مدارك مكتوب تاريخي ، معلوم گرديده است كه ايران من جمله استان بوشهر از آغاز رهگذر و محل سكونت نژادها و ملل گوناگوني بوده است ، زبانها و گويشهاي مختلفي در اين منطقه تكلم مي شد . خصوصيات جسماني متفاوتي در اين سرزمين به هم آميخته است .پيش از ورود و استقرار آريائيان در بوشهر ، نژادهادي بومي دراين منطقه مي زيسته اند و مداركي كه از عصرحجر ، كاكوليتيك و برنز (مفرغ ) قديم باقي مانده است بر اين قضيه گــواهي مي دهد كه علاوه بر نژاد مديترانه اي نژادهاي ديگر مانند : دراويدي ، سياه پوست ،سامي ، عيلامي ، عرب درسرزمين بوشهر سكونت داشته اند و فرهنگهاي متفاوتي درآنجا به هم اختلاط يافته است.


زبان:


مردم اين استان به زبان فارسي وبا گويش محلي تكلم مي كنند. لحجه ها در روستا ها بيشتر از شهرها تنوع دارد. برخي از اهالي « جزيره شيف» وبنادر كنگان ، علويه نيز به زبان عربي صحبت مي كنند. لحجه هاي فارسي به گويش بردستاني ، دشتي ، تنگستاني وكازروني دراستان بوشهر رواج دارد اين لحجه ها كاملا با لحجه هاي شمال سرزمين فارس مانند لحجه هاي لري ، فارسي وسيوندي ارتباط دارد. زبان هاي مردم سواحل خليج فارس وجزاير آن بازمانده هاي گويش شبانكاره اي ، بلوچي ، كردي ، تركمني ، وبرخي از واژ ه هاي انگليسي ، هلندي ، پرتقالي ، هندي ، عربي ، وتركمني است.ولي استخوان بندي و ريشه آن فارسي است.

دين:

بيشتر اهالي استان را مسلمان تشكيل مي دهند واقليت هاي موجود در منطقه افراد مهاجري هستند كه بر حسب ضرورت شغلي در اين نقاط مسكن گزيده اند. در بوشهر پيروان شيعه اخباري وشيخينه زياد هستند. اهالي روستاي دوان شيخي هستند ودر بنادر ديگرنقاط استان اهل سنت وجماعت شيعه هم وجوددارد. در سال 1355 ش استان بوشهر 929 نفر مسيحي ، 96 نفر حكيمي و29 نفر زرتشتي زندگي مي كردند ، لرستان بوشهر 55/99 درصد مسلمان هستند.

Share

وضعيت و جايگاه صنعت استان :

از مهمترين شاخصه هايي كه مي تواند جايگاه صنعت استان را در مجموع صنعت كشـــــــــــــور مشخص نمايد تعداد كارگاههاي بزرگ صنعتي ، ميزان استغادل سرمايه گذاري >، ارزش افزوده و بهــره وري نيروي كار است كه طي دهه هاي گذشته وضعيت اين شاخص ها در سطح استان به شرح ذيل بوده است نرخ رشد اشتغال در بخش صنعت استان در دو مقطع 1365 و 1375 برابر 5/28 و 4/101 درصد در سال 1365 به طور قابل توجهي بيش از متوسط كل كشور مي باشند و سهم اشتغال بخش صنعت از 9/4 درصد در سال 1365 به 1/6 درصد در سال 1375 افزايش يافته است . تعداد كارگاههاي بزرگ صنعتي استان طي سال هاي 73 ـ 1355 در حدود 6 برابر افزايش يافته و ميزان اشتغال در اين واحد نيز نزديك به 5/4 برابر افزايش يافته است سهم تعداد كارگاههاي بزرگ صنعتي استان از كل كشور طي دوره فوق دائماً رو به افزايش بوده است .


ارزش افزوده كارگاههاي بزرگ صنعتي استان به قيمت جاري طـــــــي سال هاي 73 ـ 1353به طور متوسط ساليانه در حدود 26 درصد رشد داشته است. كمبود شديد تأسيسات زير بنايي ، تسهيلات و تجهيزات شهري . خدمات آموزشي. بهداشت و درمان . كمبود نيروي انساني متخصص و از همهمهمتر دوري از مراكز تصميم گيري كشور و نقش ناچيز آن در سلسله مراتب در قبل و بعد از انقلاب اسلامي موجبات توسعه يافتگي مور نظر يا انتظار صنعت را در استان فراهم نياورده است. علي رغم عوامل فوق مهمترين دليل عقب ماندگي بخش صنعت در استان ، سهم بسيار پائين وناچيز سرمايه گذاري بخش عمومي در استان است . بيش از نيمي از اشتغال زايي بخش صنعت در كشور از طريق شركت هاي دولتي انجام شده است در حالتي كه ظرفيت اشتغال زايي بخش عمومي در استان بوشهر نزديكبه 4درصد بوده است . علي رغم بهبود نسبي گسترش صنعت خصوصاً صنايع كوچك در استان طي دو دهه اخير تغيير محسوسي در سهم شاخص هاي بخش صنعت استان از كل كشور ايجاد نشده است . كه البته با در نظر گرفتن سهم ناچييز بخش عمومي در اشتغال و ارزش افزوده و سرمايه گذاري، عقب ماندگي بخش صنعت استان كاملاً طبيعي به نظرمي رسد . با توجه به قابليت هايي كه در پي مي آيد سرمايه گذاري هر چه بيشتر بخش عمومي و خصوصي را در بخش صنعت استان اقتضا مي نمايد.

روند تغييرات سيرتوسعه صنعتي :

صنعت در استان بوشهر در آغاز راه جوان است و بر اساس آمارهاي موجود قبل از پيروزي انقلاب اسلامي تعداد 17 واحد صنعتي با سرمايه گذاري يك ميليارد ريال در استان راه اندازي شده كه منجر به اشتغال 1363 نفر گرديده است ، عمده اشتغال صنعتي استان در قبل از پيروزي انقلاب واستقرار نظام جمهوري اسلامي مربوط به شركت هاي صنعتي دريايي ايران (صدرا)‌ و كارخانه اعتماديه بوشهر و مابقي مربوط به چند واحد يخ سازي و چند واحد گچ بري سنتي مي باشد.بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي در ده سال 1367 ـ 1358 تعداد 143 واحد صنعتي با سرمايه گذاري 10 ميليارد ريال به بهره برداري رسيده كه منجر به اشتغال 1689 نفر گرديده است غالب واحدهاي به بهره برداري رسيده طي اين دوره زماني ، واحدهاي توليدي درب و پنجره سازي آهني و آلومينيمي ، بلوك و موزائيك ، مصنوعات چوبي و گچ بزي سنتي بوده است .


از قبل از پيروزي انقلاب اسلامي تا پايان سال 1367 غالباُ تعداد 248 فقره موافقت اصولي جواز تأسيس ) با پيش بيني سرمايه گذاري 58 ميليارد ريال و پيش بيني اشتغال 133 نفر صادر گرديده كه در سال هاي بعد به ثمر نشسته و تبديل به واحدهاي صنعتي داير گرديده اند . در طي برنامه اول توسعه اقتصادي و اجتماعي كشور همزمان با آغاز دوران سازندگي و بهدنبال شكل گيري نسبي صنعت در استان بوشهر صنعت در اين دوره سرعت بيشتري يافته به طوري كه در طي برنامه 124 واحد توليدي با سرمايه گذاري 4/36 ميليارد ريال به بهره برداري رسيده اند كه منجبر به اشتغال 2039 نفر گرديده است . بيشترين سرماهي گذاري صنعتي در اين دوره متوجه صنايع غذايي مرتبط با صنايع شيلاتي (شامل بسته بندي خرما و فراورده هاي جانبي آن ) بوده است . طي اين برنامه تعداد 438 فقره جواز تأسيس با سرمايه گذاري ثابت 2/584 مليليارد ريال صادر گرديده است .

طي برنامه دوم توسعه ، تعداد 153 واحد توليدي با سرمايه گذاري 165/150 ميليارد ريال به بهره برداري رسيده كه منجر به اشتغال 3078 نفر گرديده است . 8/21 درصد اشتغال ايجاد شدهدر بخش صنايع نساجي و جرم ، 9/19 درصد در بخش صنايع غذايي و دارويي 9/18 درصد در بخش صنايع خودرو و نيز محركه 15 دوره تعداد 494 فقره جواز تأسيس با سرمايه گذاري ثابت 11/1248 ميليارد ريال و پيش بيني تعداد كل جواز تأسيس صادره در سال 1378 ، 153 واحد تعداد پروانه بهره برداري 45 فقره ، ميزان سرمايه گذاري انجام شده 32759 ميليون ريال و تعداد اشتغال 471 نفر بوده است . گرايش سرمايه گذاري بخش خصوص در استان بوشهر در سال 1378 بيشتربه سمت صنايع غذايي ، كاني غير فلزي و سلولزي و شيميايي بوده است . بيش از 80% تعداد واحدها نزديك به 93درصد سرمايه گذاري پيش بيني شده و بيش از 83 درصد اشتغال پيش بيني شده واحدهايي كه در سال 1378 جواز تأسيس گرفته اند مربوط به 3نوع صنعت مذكور بوده است . تعداد واحدهاي فعال استان تا پايايان آبان ماه سال 1379 . 264 واحد با مجموع سرمايه گذاري 170025 ميليون ريال و اشتغال 5564 نفر افزايش يافته است .

عمده واحدهاي فعال استان به تفكيك توزيع ميزان سرمايه گذاري انجام شده در شهرستان ها عبارتند از :


51 درصد در شهرستان كنگان ، 2/4 درصد شهرستان دير ، 2/3 درصد در شهرستان دشتي 2/1 درصد در شهرستان تنگستان و 6 درصد در شهرستان گناوه .توزيع ميزالن سرمايه گذاري انجام شده بر حسب نوع صنعت عبارتند از 5/25 درصد صنايع غذايي و دارويي ، 22 درصد صنايع شيميايي ، 90/12 درصد صنايع كاني غير فلزي ، 2/11 درصد صنايع خودرو و نيروي محركه ، 85/10 درصد نساجي و چرم ، 7/9 درصد صنايع سلولزي ، 2/5 درصد صنايع فلزي ، 6/2 درصد صنايع ماشين سازي و تجهيزات 4% درصد صنايع ريخته گري و 3% درصد در صنايع برق و الكترونيك مهم ترين محصولات توليدي شركت هاي صنعتي فعال استان بوشهر شامل انواع ماكاروني ، آرد ، بستـه بندي ، خرما ، عمل آوري ماهي و ميگو ، كسر و تن ماهي ، كيك و كلوچه ، محصولات جانبي خرما ، توليدات انواع تور ماهي گيري ، چرم مصنوعي ، رنگ و رزين ، نايلون و نايلكس ، دستمال كاغذي ، پوشك كامل بچه ، نوار بهداشتي و گوني ، حصير ،‌انواع قطعــــات فايبر گلاس ، قايق فايبر گلاس ، توليد و تعمير كشتي  ، ساخت سكو ، توليد انواع شوينده ها ، توليد خوراك ميگو مي باشد كه عمدتاً در دو شهرستان بوشهر ودشتستان قرار دارند . عمده ترين محصولات صادراتي واحدهاي توليدي استان نيز شامل حصير پلاستيكي ، كنسر و تن ماهي ، ميگو منجمد شده ، نوار بهداشتي ، دستمال كاغذي ، نايلون و كيسه فريزر ، متانول ، انواع ميگو پرورشي و دريايي با سر و بدن ، گونيهاي پلاستيكي و شن شكتر و غيره مي باشد.

در سال 1378 مقدار و ارزش از ميان كل صادرات كالاهاي غير نفتي به ترتيب سهمي معادل 15/1 ، 5/2 درصد را دارا بوده است .كنسرو ماهي با اختصاص 6/43 درصد و حصير پلاستيكي با 40/1 درصد به ترتيب بيشترين و كم ترين سهم از مجموع كل صادرات را بخود اختصاص داده اند. آمار صادرات كالاهاي صنعتي نشان ميدهد كه به لحاظ قابليت هاي استان در بخش پيلات مي توان با راه اندازي و بهره برداري صنايع تبديل و فن آوري در صنايع پسلاتي ارزش افزوده بالايي را در اين بخش ايجاد نمود.

وضع موجود محورهاي توسعه صنعتي :


موقعيت جغرافيايي و شرايط آب و هوايي استان علي رغم ايجاد برخي محدوديت ها در توسعه بخش صنعت در استان ظرفيت هاي بالقوه اي را در برخي زمينه ها خصوصاً آن جا كه به شرايط طبيعي استان مربوط مي شود ايجاد كرده است . با توجه به وجود طولاني ترين ساحل در كشور و كشت گسترده غيلات در استان طي سال هاي اخير بيشترين سرمايه گذاري در صنايع غذايي مرتبط با صنايع شيلاتي و غيلاتي صورت گرفته است . واحدهاي عمل آوري ميگو به واسط ارز آوري و سود مناسبي كه دارند توسعه فوق العاده اي داشته و توسعه مزارع پرورش ميگو در استان كه هر ساله از بازدهي بيشتري نيز برخوردار مي شوند چشم انداز توسعه هر چه بيشتر واحدهاي عمل آوري را در استان طي سال هاي آينده بهتر نموده است . بيشترين ميزان سرمايه گذاري ريالي پس از بخش صنايع غذايي به منسوجات و كاني هاي غير فلزي اختصاص داشته است . امكان تأمين مواد اوليه ساخت منسوجات به دليل گسترش واحدهاي پتروشيمي در كشور و نياز استان و ساير استان هاي ساحلي به صنايع مرتبط با دريا سرمايه گذاري در توليد تور ، نخ تابيده و طناب پلاستيكي را افزايش داده است .

Share

بندر بوشهر به جهت قدمت تاريخي و مهمتراز آن به سبب بندر بودن كه در دوران گذشته يكي از محدود راههاي ارتباطي ايران با تمدنهاي ديگر محسوب مي گرديد و هرگونه مراوده فرهنگي نيز از همين راه ميسر گرديده بود ، توانست از اولين شهرهاي ايران باشد كه تمدن جديد را پذيرا شده و داراي مراكز تعليمي و علمي و فرهنگي از جمله يكي از قديمي ترين سينماهاي كشور را دارا باشد. همچنين از اولين شهرهايي باشد كه مدرسه به شكل جديد در آن شكل گرفت كه شرح مختصري از چگونگي تاسيس اين مدرسه چنين است . در سال 1310 هـ . ق احمدخان دريابيگي به حكمراني بوشهر و بنادر و جزاير خليج فارس و عمانات منصوب گرديد ، وي براي ايجاد سيستم جديدتربيتي كمكهاي مؤثر مادي و معنوي به شيخ محمد باقر بهبهاني نمود و ضمن نامه اي به وزارت معارف درخواست اعزام مدير جهت اداره مدرسه به شكل جديد كرد. وزير معارف وقت مرحوم شيخ محمد حسين سعادت را كه عضو انجمن فرهنگي تهران و مردمي اديب ودانشمند بود در اوايل ذيقعده 1317 هـ ق به بوشهر اعزام داشت . سعادت به اتفاق برادرش شيخ عبدالكريم سعادت به بوشهر وارد و مدرسه را تحويل گرفت . از اين تاريخ به بعد مدرسه به نام سعادت (( سعادت مظفري )) ناميده شد . پسوند مظفري بعد از سعادت ابتكار احمدخان دريابيگي به منظور گرفتن كمكهاي نقدي از مظفر الدين شاه قاجار بود.

مقدمات كاربا ايجاد يك باب ساختمان به كمك اهالي و احمدخان دريابيگي فراهم گرديد اهالي بوشهر كه در ابتدا از فرستادن فرزندان خود به مدرسه خودداري مي كردند بمرور اولاد خود را به مدرسه سعادت فرستادند بطوري كه در پايان سال 1318 هـ . ق تعداد شاگردان مدرسه به 350نفر بالغ گرديد.دريابيگي بنا به تقاضاي مسئولان مدرسه در صدد احداث ساختمان مدرسه در بيرون شهر برآمد و دو هكتار زمين از اراضي ملك التجار كه به حاج معين التجار بوشهري واگذار شده بود ، گرفت و شالوده ساختمان مدرسه اي مشتمل بر شش كلاس بزرگ ، يك سالن ،‌ چهار راهرو وساير اتاقهاي مورد لزوم را فراهم كرد. تجار ودانش پژوهان در اين امر خيـر شركت كرده و با پرداخت وجه و اعانه ، كار ساختمان آغاز گرديد. احمدخان دريابيگي كه مدرسه را به نام مظفر الدين شاه ناميده بود . تلگرافي از وي تقاضاي كمك نقدي نمود ، مظفرالدين شاه مبلغ هزار تومان توسط اداره گمرك بوشهر براي قسمتي از هزينه هاي احداث مدرسه حواله كرد. هنوز بناي مدرسه تمام نشده بود كه احمدخان دريابيگي از حمكراني بنادر منفصل و به تهران احضار گرديد.

در اين زمان گمركات بنادر به سرپرستي ماموران بلژيكي درآمد و مرحوم عبدالحميد خان متين السلطنه ، مترجم بلژيكي مدير گمركات بنادر خليج فارس و پسر او مرحوم ميرزا يانس ارمني كه مردي فرهنگ دوست بود به معاونت گمرك منصوب شـــد وي كه از وضع مدرسه آگاهي يافت عده اي از بزرگان تجار را دعوت و براي بقاي مدرسه و تعيين بودجه آن سخن گفت . سرانجام تا به پيشنهاد مرحوم ميرزا يانس مقرر گرديد از واردات اجناس به گمرك ، عدلي يك شاهي (يك بيستم قران ) و از اجناس صادره ، عدلي نيم شاهي به عنوان اعانه بطورمستمر به مدرسه پرداخت گردد.در سال 1325 هـ ق مرحوم احمدخان دريابيگي بار ديگر به امر محمد علي شاه قاجار حكمران بنادر و جزاير خليج فارس شد و به بوشهر آمد . حدود 2 سال به حكمراني بنادر پرداخت و از مدرسه سعادت كه بنيان گذار آن بود سرپرستي مي كرد و از خودش و ديگران براي اتمام ساختمان مدرسه همراهي و كمك كرد. در اين هنگام خانهاي دشتي و دشتستان كه ترفيات علمي و فضايل معنوي دانشجويان مدرسه سعادت را مشاهده نمودند مايل وخواستارشدند فرزندان خود را براي تحصيل به بوشهر بفرستند ، ولي ازآنجال كه حكمرانان بنادر به بهانه يا به واسطه ندادن حق حساب به فرمانرايان و كارگذاران دولت اولاد خانها را گرو مي گرفتند از اعزام فرزندان خود به بوشهر به منظور تحصيل در مدرسه سعادت استنكاف ، هئيت مديره مدرسه به وزارت علوم و معارف عريضه اي به دربار قاجاريه فرستادند و تقاضاي صدور حكم عموميت گرو كشي فرزندان خانها كه براي تحصيل به بوشهر مي آيند صادر كرد. پي از مدتي دربار محمدعلي شاه حكم و فرماني به نام مرحوم دريابيگي حكمران بنادر صادر كرد.

پس از ابلاغ فرمان مذكور از تنگستان يك نفر از نوه هاي باقرخان تنگستاني به نام محمد باقراز بلوك انگالي دو نفر از فرزندان احمدخان انگالي و يك يا دو نفر از فرزندان شيخ حسين خان چاكوتاهي به مدرسه سعادت آمده به تحصيل سواد و تربيت و فضيلت پرداختند.مرحوم شيخ محمد حسين سعادت مدت پانزده سال رياست مدرسه را به عده داشت . پس از وي عبدالكريم سعادت به رياست مدرسه انتخاب شد . با سعي و كوشش وي كتابهاي درسي مدرسه سعادت ، در تمام مدارس بنادر خليج فارس ، خرمشهر و اهواز تدريس مي شد و تعدادي ازكتابهاي مزبور به وسيله شيخ بهجت العلماء مدير روزنامه معارف به تهران فرستاده شد. شيخ عبدالكريم سعادت به پاس اين خدمات ارزنده در سال 1329هـ ق از سوي وزارت معارف به رياست معارف و فرهنگ بوشهر منصوب شد .

در حدود سال 1323 هـ ق كتابخانه ملي بوشهر به همت مردم خيرخواه و فرهنگ دوست مردم بوشهر تاسيس گرديد . روز نامه معارف در شماره 60 به تاريخ 28 شوال 1324 برابر با پنجم دسامبر 1907 م در اين باره مي نويسد :
تقريباً مدت يك سال يامقداري بيشتر در بوشهر كه از بنادر معتبر ايران است يك باب كتابخانه به همت جمعي از نيك مردان خيرخواه تاسيس و افتتاح يافته و مقدار زيادي از كتب مفيده و جرايد نافعه در آنجا موجود است و افراد بي بضاعت بومي و سياحان و مستطرفين به سهولت مي توانند از آنجا كسب علوم و اخبار و اطلاعات بنمايند.شهر بوشهر يكي از قديميترين شهرهايي است كه صاحب سينما گرديد و در زمانهاي مختلف داراي حداقل 3 سينما بوده ولي در حال حاضر فقط يك سينما كه زير نظر كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان است ، فعال مي باشد و كلاً در سطــــح استان فقط همين يك سينما دائــــر ميباشد البته نمايش هايي بصورت ويدئو پروجكشن در چند مركز از جمله كانون فيـــــــلم وابسته به ارشاد انجام مي گيرد.اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي در هر شهرستان حداقل يك فرهنگسرا را دائر نموده و از همين فرهنگسراها جهت برگزاري نمايشگاههاي آثار هنرمندان و همچنين سالن هاي تئاتراستــــــــــفاده مي گردد. البته در شهرستان بوشهر دو سالن تئاتر بصورت دائمي و 3 سالن بصورت فصلي مورد استفاده هنرمندان تئاتر قرار مي گيرد.


موزه رئيسعلي دلواري :

موزه رئيسعلي دلواري در محل خانه قديمي آن شهيد مبارز در شهردلوار قرار دارد. اين موزه از سال 1378 افتتاح گرديده و از دو بخش اصلي شكل گرفته است :


1ـ بخش مربوط به ابزار و وسائل شامل سلاحهاي تاريخي وادوات نظامي قديمي مربوط به دوره زندگي ومبارزات شهيد رئيسعلي دلواري
2ـ بخش مربوط به اسناد ومدارك تاريخي در خصوص اتفاقات و وقايع دوران زندگي شهيد رئيسعلي دلواري

زندگي و مبارزات شهيد رئيسعلي دلواري :
مردم مبارز بوشهر، دشتي ، دشتستان و تنگستان از دير باز در راستاي پاسداري از مرزهاي ميهن اسلامي در برابر هرگونه تجاوز و اشغال بيگانان از خود مقاومت و ايستادگي نشان داده و همواره كوشيده اند تا با جانبازي وفداكاري ، كيان ايران اسلامي را حفظ كنند.دولت بريتانيا از دهها سال پيش در بوشهر حضور استعماري داشته ودستكم از زمان كريم خان زند رسماً در اين شهر دفتر نمايندگي و بعدها قنسولگري داير كرده است .در چند سده اخير ، مردم اين خطه ، چندين بار به مصاف متجاوزان انگليسي رفته و هر بار حماسه آفريده اند . در سال 1254 هـ ق / 1838 م ، 500 نفر از نيروهاي ارتش بريتانيا با چندين فروند كشتي به خارگ و بوشهر يورش بردند. كه با مقاومت مردم بوشهر و تنگستان مجبور به عقب نشيني شدند . رهبر مذهبي اين قيام و مقاومت مردمي مرحوم شيخ حسن آل عصفور بود. در سال 1273 هـ ق / 1856 م نيز انگليسي هاي متجاوز بار ديگر با ده ها فروند قايق و كشتي جنگي و هزاران نفر سرباز مسلح به خارگ و بوشهر حمله ور شدند اين بار نيز با سد استوار ايستادگي مردم مواجه گشتند . در نبردي كه در قلعه بهمني اتفاق افتاد ، صدهانفر مزدور هندي و انگليسي و چندين آدميرال و افسر بلند پايه نيروي دريايي هند و انگليس به هلاكت رسيدند . در اين نبرد نابرابراما قهرمانانه ، احمدخان فرزند رشيد باقرخان تنگستاني ، فرمانده سپاه كوچك مقاومت ايرانيان ، نيز پس از ساعت ها نبرد دليرانه به درجه رفيع شهادت نائل آمد. رئيسعلي دلواري در سال 1299 هـ ق / 1881 م در روستاي دلوار از توابع تنگستان متولد شد. پدرش زائر محمد نام داشت كه سمت كدخدايي دلوار را عهده داربود و بعدها به معين الاسلام ملقب گرديد. مادر رئيسعلي (( شهين )) ناميده مي شد .

در سال 1324 هـ ق / 1906 م نسيم مشروطيت بر ايران وزيدن گرفت و ايران از خواب چند هزار ساله بيدار شد. با شروع مشروطيت ، رئيسعلي در حالي كه بيش از 25 سال نداشت از جمله پيشگامان مشروطه خواه در جنوب ايران بود و همكاري نزديكي با محافل انقلابي و عناصر مشروطه طلب در بوشهر ، تنگستان و دشتي آغاز كرد. وي از جمله معدود رهبران تنگستاني بود كه صادقانه به مشروطيت ايمان داشت و در دفاع از اصول آن حاضر به هرگونه فداكاري بود. با كودتاي ضد انقلابي لياخوف روسي عليه مشروطه خواهان در 1236 هـ ق /1908 م و بمباران مجلس شوراي ملي و استقرار ديكتاتوري محمد علي شاه در بوشهر نيز كانون مقاومت عليه استبداد صغير به وجود آمد. مركز اين كانون روحاني برجستهاي چون آيت الله سيد مرتضي علم الهدي اهرمي قرار داشت .سيد مرتضي با همكاري رئيسعلي دلواري ، خالوحسين بردخوني و تفنگچي هاي تنگستاني و دشتي ، طي يك هجوم ناگهاني در داوايل سال 1327 هـ ق / 1909 م بوشهر را از لوث وجود عناصر مستبد و وابسته به دربار محمد علي شاه پاكسازي كرد و اداره امور گمرك و انتظامات شهر و ادارات دولتي را عهده دار شد.تصرف گمرك بوشهر كه در گرو وام انگليسي ها بود بر دولت بريتانيا گران آمد ، از اين رو آنان براي تضعيف مشروطه خواهان و استمرار سلطه بر حيات اقتصادي و سياسي جنوب ايران شروع به سركوب عناصر انقلابي و مشروطه خواه كردند . و در همين راستا يك فروند ناو جنگي به سواحل بوشهر اعزام كردند . انگليسيها ازاين فرصت سود جسته رسماً با ده ها نفر تفنگدار دريايي بوشهررا به اشغال در آورده ، ضمن بيرون راندن تفنگچي هاي تنگستاني ودشتي ، سيد مرتضي علم الهدي را نيز به طور موهن و زشتي بازداشت و به بندر بصره تبعيد كردند.

اما رئيسعلي دلواري مردي نبود كه از عقايد خود دست بر دارد. به همين دليل نيز فعاليت هاي گســـترده اي عليه منـافع انگليسيها آغاز كرد. در همين راستا گمرك دلوار را تصرف و از قيد سلطه انگليسي ها آزار نمود. انگليسيها براي سركوب رئيسعلي ، احمدخان دريابيگي حاكم دست نشانده و خائن بوشهررا تحريك كردند كه به دلوار حمله كند. احمدخان با پشتگرمي و حمايت مالي و تداركاتي استعمارگران چند بار به تنگستان لشكر كشيد وبا دهها سرباز و چندين قبضه توپ صحرايي، به دلوار يورش برد اين حملات با مقاومت سر سختانه رئيسعلي ويارانش سرانجام دفع شد و حاكم مزدور بوشهر در نيل به اهاف شوم خود ناكام ماند.دريك نيز نظام السلطنه مافي با هزاران سرباز پياده وسواره به اهرم و دلوار لشكر كشيد كه با مقاومت قهرمانانه رئيسعلي و زائر خضرخان اهرمي روبرو شد و ناچار به عقب نشيني گشت .

احمدخان دريا بيگي كه خود نتوانسته بودضربه مؤثري به رئيسعلي وارد كند ، برخي از خوانين با نفوذ تنگستان را تشويق كرد تا به دلوار حمله برند ، اين جنگ و گريز تا آستانه جنگ جهاني و نخست ادامه داشت . حملات فوق نه تنها خللي در اراده رئيسعلي وارد نكرد ، بلكه اراده او را در دفاع ار ارزشهاي اسلامي و حراست ار مرزهاي ميهن راسختر نمود . در آستانه جنگ جهاني اول ، نيروهاي انگليسي كه از قدرت يافتن قواي روس در شمال و برخي اتفاقات در جنوب ايران نگران شده بودند به بهانه حفظ نظم و امنيت راههاي جنوب ، با اعلام يك ضرب الاجل به دولت وثوق الدوله ، شروع به اشغال تدريجي جنوب ايران نمودند . اين حركات براي رئيسعلي قابل تحمل نبود و آن را نقض آشكار حاكميت ملي و استقلال ايران مي دانست . از اين روي در نامه هايي به مجلس شوراي ملي و علماي نجف اشرف ، خواستار برخورد دولت ايران و رهبران مذهبي مقيم عتبات مقدسه شد.در اين ميان علماي نجف با ارسال پيامهايي به خوانين جنوب ايران از آنان خواستند تا با ايجاد اتحاد ضد انگليسي مبادرت نمايند . رئيسعلي كه همواره خود را مطيع علماي دين مي دانست . بلافاصله دست به كار شد. عليرغم كدورت هاي قبلي با سفر به مناطق مختلف تنگستان و دشتي كوشيد تا به اختلافات موجود ميان خوانين و كد خدايان منطقه پايان دهد و آنان را عليه بريتانيا گردهم آورد. خود نيز اختلاف و درگريبا برخي از ديري نپائيد كه آتش جنگ جهاني اول در اروپا شعله ور شد. در يك طرف آلمان ، اطريش و دولت مسلمان عثماني قرار داشت . در طرف ديگر انگليس، روسيه ، فرانسه . هنوز چند ماهي از آغاز جنگ در اروپا سپري نشده بود كه شراره هاي آن دامن ايران را نيز گرفت و با وجودي كه اين كشور رسماً اعلام بي طرفي كرده بود ، از شمال ، غرب و جنوب مورد يورش و تهاجم قرار گرفت و رسماً خاكش به اشغال در آمد . با وقوع جنگ و كشيده شدن پاي يك دولت مسلمان به آن ، علماي نجف ،علماي جنوب ايران از جمله آيت الله سيد عبدالحسين لاري ، آيت الله سيد عبدالله مجتهد بلادي بوشهري و شيخ محمد حسين برازجاني نيز عليه قواي انگليس واكنش مشابه نشان داده و كليه مسلمانان را به نبرد با متجاوزان فرا خواندند و رسماً از دولت عثماني جانبداري نمودند.

به دنبال اعلان جهاد از طرف علما و مجتهدين ، رئيسعلي و ديگر مبارزان تنگستاني و دشتي شروع به حمله به قواي انگليس مستقر در بوشهر كردند. نيروهاي انگليسي براي سركوب عناصر مخالف از هيچ تلاشي دريغ نورزيدند . در اين راستا موقر الدوله با همكاري گارد حفاظت قنسولگري بريتانيا در بوشهر ، به روستاي ريشهر حمله كرد و با زائر علي تنگكي كدخداي ريشهر مشغول نبرد شد. زائر علي در يك نبرد كاملاً نابرابر ، چندين نفر از سربازان انگليسي را به هلاكت رساند و خود با وجود آنكه زخمي شده بود ، موفق به فرار و تحصن در امامزاده عبدالمهيمن گشت .اما انگليسي ها از او دست بر نداشتند و ضمن محاصره سه روزه امامزاده و جلوگيري از ورود آب و غذا به اين روستا ، موفق به دستگيري او شدند . جرم اصلي زائر علي ارتباط با رئيسعلي بود.نيروهاي اطلاعاتي بريتانيا در يك اقدام بي سابقه و غير قانوني ، قنسول آلمان دربوشهر را به همراه دو تن از ماموران يك شركت تجاري آلمان به اتهام جاسوسي عليه انگليس باز داشت و به هندوستان تبعيد كردند. اين عمل نقض آشكار بي طرفي و حتي استقلال ايران بود و به همين دليل نيز خشم علماء ، مردم، خوانين و در راس همه رئيسعلي را بر انگيخت و او را واداشت تا بر شدت مبارزه عليه انگلستان بيفزايد . رئيسعلي در يورش هاي شبانه ، ضربات و تلفات مؤثري بر انگليسيها وارد آورد.در يكي از اين شبيخونها ، كه در دوم رمضان 1333 هـ ق / 12 ژوئيه 1915 م رخ داد ، رئيسعلي دو تن از افسران بلند پايه انگليسي را به همراه چند نفر سرباز مزدور هندي به هلاكت رساند . اين اقدام رئيسعلي براي دولت بريتانيا غير قابل تحمل بود. از اين رو كشته شدن آن دو افسر را بهانه قرار داده و در 26 رمضان 8 اوت ، شبانه بوشهر را با چهار ناو جنگي و صدها نفر سرباز به اشغال خود درآورد . چند روز پس از اشغال بوشهر ، نيروي دريايي بريتانيا براي نابود كردن رئيسعلي و يارانش در سوم شوال 1333 / 13 اوت 1915 با چندين فروند ناو جنگي و صدها سرباز هندي و انگليسي به دلوار يورش برد. رئيسعلي دلواري كه پيشاپيش از حمله به دلوار آگاهي داشت ،‌بلافاصله اقدام به تخليه دلوار و عقب نشيني تاكتيكي به كوههاي اطراف ، منطقه اي معروف به كلات بوجير كرد.

سربازان متجاوز انگليسي وهندي هنگامي وارد دلوار شدند كه تقريباً اين روستا خالي از سكنه بود . آنان خشمگينانه شروع به گلوله باران منازل مسكوني و قطع نخلهاي دلوار كردند.رئيسعلي شب هنگام با حدود چهار صد نفر تفنگچي دشتي و تنگستاني مستقر در حوالي دلوار دست به شبيخون زد . انگليسي ها كه غافلگير شده بودند شروع به عقب نشيني كردند. در اين شبيخون حدود 100 مغر از مزدوران هندي و انگليسيبه هلاكت رسيدند و دهها نفر ديگر مجروح گشتند. يك ژنرال بلند پايه انگليسي به دست رئيسعلي كشته و يكي ديگر نيز زخمي شد. شكست قواي انگلستان در دلوار يكي از نكات برجسته تاريخ جنگ جهاني اول در جنوب ايران به شمار مي رود. پس از جنگ دلوار ، رئيسعلي به حملات شبانه خود به بوشهر و پادگان انگليسيها افزود و با همفكري ديگر خوانين منطقه ،طرح حمله سراسري به بوشهر و آزاد سازي آن را پي ريخت . در گير و دار تدارك اين حمله بود كه در شب 23 شوال 1333 / سوم سپتامبر 1915 م هنگاميكه او قصد شبيخون به عمارت سفيد سبزآباد را داشت ، در محلي به نام تنگك صفر از پشت مورداصابت گلوله يكي از همراهان خائنش قرار گرفت و در دم به شهادت رسيد.وي هنگام شهادت 34 سال داشت و تنها يك كودك خردسال به نام غلامحسين ا ز او بر جاي مانده بود. شهادت رئيسعلي ، خون دليران تنگستاني را به جوش آورد. آنان در يك عمل انتقامي چند روي پس از مرگ نا بهنگام رئيسعلي . حمله سنگين وسراسري خود را به قواي اشغالگر بريتانيا در بوشهر آغاز نمود.

در آغاز پيروزي با مجاهدين بود اما تمام شدن فشنگ ، كمبود آب آشاميدني واز همه مهمتر قواي كمكي براي دشمن ، اين حمله را به فاجعه اي مبدل كرد. در اين نبرد ، خالو حسين بردخوني (خان بردخون ) به اسارت نيروهاي دشمن در آمد . دشمن خالو را در عمارت ملك به محاكمه كشيد و سپس او را به بصره تبعيد كرد. خالو حدود يك سال در اسارت بسر برد.چندي پس از اينوقايع در اوايل محرم 1334 / نوامبر 1915 م نيروهاي غيور ژاندارمري در شيراز طي يك قيام مسلحانه ، قنسول انگليس در فارس و تني چند از مقامات انگليسي را بازداشت و از طريق برازجان به اهرم اعزام كردند. اسراي انگليسي حدود نه ماه در قلعه اهرم در اسارت به سر مي بردند تا سرانجام با خالو حسين و جمعي ديگر از اسراي ايراني تبعيد شده به هندوستان مبادله شدند. نبرد بين دليران دشتي ، دشتستاني و تنگستاني تا پايان جنگ جهاني اول كم و بيشادامه يافت ودر اين راستا زائر خضرخان ، شيخ حسين خان چاهكوتاهي و غضنفرالسلطنه برازجاني با رشادت و فداكاري بسياري جلو حركت قواي انگلستان از بوشهر بخ شيراز را سد كردند و مزاحمت هاي بسياري براي دشمن فراهم آوردند.نيروي دشمن چندين بار به مصاف دليران رفت و هر بار با تحمل ضربات مهلكي مجبور به عقب نشيني شد.در بيرون از بوشهر و دشتستان نيز دلير مرداني چون ناصر ديران كازروني وصولت الدوله قشقايي به نبرد با سربازان انگليسي پرداختند و با خون و باروت به اشغالگران فهماندند كه ايراني تسليم ناپذيراست و هرگاه دين و ميهنش را در خطر بيند ، مرگ را با آغوش باز پذيرا مي شود.

Share

هنرهاي سنتي :

هنرهاي سنتي استان بوشهربه دليل دوربودن از مركز وهمچنين نبودن مواداوليه در منطقه، معدود و تنها شامل رشته هاي زير است:

حصير بافي ،عبابافي ، منبت ، گره سازي( گره سازي امروزديگر رايج نيست ) گليم ،گبه،قالي و جاجيم و رشته هاي گليم و گبه به دليل اينكه از بازارخوبي بهره مند است فعـــالمي باشد ، اماعبا بافي رو به فراموشي است. سفال گري به دليل نبودن بودجه كافي در دسترس هنرمندان و دور بودن از مركز از كيفيت خوبي برخوردارنيست .هنرهاي سنتي در اين منطقه انگشت شمار است، اما در بيشتر روستاهاي شهرستانهاي دشتي ، دشتستان گناوه، كنگان و دير به گبه بافي مشغولند.در گبه بافي ، روستاي شول شهرستان گناوه از اهميت خاصي برخوردار است زيرا قدمت بيشتري درگبه بافي دارد.گبه هاي شول به كشورهاي حوزه خليج فارس و حتي اروپا صادر مي شود.نقشه هايگبه هاي صادراتي توسط شركت ها سفارش داده مي شود و نقش هايي است كه مورد پســند بازار اروپا است و ريشه در گبه بافي محلي ندارد.

اما بعضي از بافندگان كه نقشهاي اصيل را نسل به نسل به خاطر سپرده ا ند و اين گبــــــــــــه هادر خانه هاشان ديده ميشود . درقديم پشم ها و نخهاي گبه رنگ نمي شد وبه رنگ طبيعـــــــــيخود پشم مي بافتند و به آن گبه خود رنگ مي گفتند.جاجيم بافي در استان بوشهر به گبه و قالي از بازار اقتصادي خوبي برخوردار نيست اما هنرمندان آنرا براي خودشان مي بافند و همينطور اهالي براي جهزيه به فرزندانشان از هنرمندان خريداري مي كنند .حصيربافي در منطقه : دستاوردهاي هنرمند حصيربافي در اكثر خانه هاي بوشهر ديده مي شود ، اما از قيمت كمي برخوردار است و جواب نياز هنرمندان رانمي دهد و هنرمندان به ناچار براي كسب وامرار معاش مجبورند به كار ديگري مشغول شوند .عبا بافي : به دليل اينكه تعداد استادكارها اندك است رو به انقراض است و اكثر هنرمندان آن افراد مسن هستند و نيروهاي جوان مايل به فراگيري اين صنعت نيست .سفالگري : اين رشته در اين منطقه بيشتر است و نوآوري در آن مشاهده نمي شود و اكثر همت كارگاه هاي سفالگري صرف ساختن قليان مي شود ، زيرا هنـرمندان با اين دستاوردها امــرار مـعاش مي كنند وجز اين درآمد ديگري ندارند و غالبا بدليل اينكه بودجه ندارند ، دست ساخت هاي آنان نيز تنوع خاصي ندارد ،در صورتي كه همه آنان مشتاقند تاآنچه راكه درذهن دارند دركوره هاشان مشاهده كنند و خلاقيت خويش را در اين دستاوردها به معرض نمايش بگذارند .


گبه و قالي :

شاخص ترين محصول صنايع دستي استان بوشهر نوعي فرش بنام گبه است . علاوه برآن بافت انواع قالي و قاليچه در تقاط مختلف روستايي در ميان عشاير ساكن در روستاها رايج مي باشد .در استان بوشهر بافندگان به دو قشر تقسيم مي شوند . يك عده بافندگاني هستند كه مواد اوليه را به سرمايه خوشان تهيه مي كنند و مي فروشند كه از وضعيت اقتصادي خوبي برخوردارند . قشر ديگر به صورت دستمزدي كار مي كنند و مواد اوليه را از ساير منابع تحويل مي گيرند . سابقه تاريخي : در هر جاكه دام وجود داشته است ، انسان به كاربرد پشم گوسفند پي برده و بعدها بافت گبه و گليم درهمان مناطق معمول شده است ، روستاي شول قدمت ديرينه در گبه بافي دارد. بعد از آن سرمك ، رود فارياب ، ده كهنه و غيره

 

مشخصات يك گبه مرغوب :

1-دار محكم باشد .


2-چله كشي به خوبي انجام شده باشد .

3-گره بايد محكم زده شود .

4-شانه به خوبي زده شود .

5-نخي را كه بعد از گره زدن مي بافند ، به اصطلاح زنجيري ، كه درروستاي شول به آن تپ كو مي گويند به خوبي بافته شود و روي آن شانه زده شود .

نقوش و رنگهاي گبه :

در اين منطقه طرح ها بيشتر الهام گرفته از طبيعت است كه در محل زندگي آنان وجود دارد ، مانند نقش بز ، پرنده و درخت كه در قالي و گبه ها ديده مي شود . ممكن است به صورت طرح بندي باشد ، يعني يك قطعه از طرح در سر تا سر فرش چه در طول چه در عرض تكرار شده باشد . طرح هندسي هم در بافته ها يشان ديده مي شود گبه هاي اين مناطق صادراتي هستند و براي كشورهاي اروپايي سفارش مي گيرند . گبــه هاي امروزي با استفاده از طـرح ها و نقش هاي كه به بافندگان داده مي شود آماده مي شود و طرح ها اصالت ديرين را ندارند . در گذشته همه گبه ها به رنگ خود پشم بافته مي شد و رنگ ديگري نداشت .


نقش هاي گبه در روستاي شول:

1-نقش دو لوزي سماور


2-نقش وسط چنگ

3-ماه و آفتاب

4-نقش حسين خاني

5-نقش كنگره اي

6-چنگ

7-قليوني (محل اتصال دو لوزي را قليوني مي گويند)

8-نقش چنار

9-بغل خوسي

10- نقش ساده شده حيوان مانند نقش آهو كه به آن شكال مي گويند .

نقش هاي موجود در روستاي كلمه :

1-ناظم


2-گل حاشيه و چهار شاخه

3-سراب

4-نقش بلبل

5-نقش تجريه ي حيوان

6-نقش كبك روي كوه

7-نقوش شطرنجي

گليم :

گليم يكي از بافت هاي داري است كه دراكثر نقاط كشورمان بافت آن رايج است . روستاي شنبه از توابع شهرستان دشتي و روستاي سرمك از توابع شهرستان دشتي بخش جم و ريز از توابع شهرستان كنگان و بسياري از روستاهاي استان بوشهربه گليم بافي مشغولند . نقوش گليم غالبا هندسي است ، اما در بعضي از مناطق مانند روستاي سرخره (دشتستان) گليم نقش دار ندارند و به صورت راه راه مي بافند . رنگ گليم متنوع است و به رنگهاي مختلف مي بافند .گاهي اوقات پشم را با رنگ گياهي رنگ ميكنند . مثلاً از پوست گردو رنگ قهوه اي مي گيرند و از گل درخت گز رنگ قرمز مي گيرند.


نقوش روستاي شنبه :

نقوشي حوضي ،چنگ ، تهراني كوچك ، تهراني بزرگ ، كشكولي ، دانه بيگي نقش خراساني.نقوش روستاي سرمك آقاجاري ، نيم خانه ، انگليسي ، نصف حوض ، بحروني ، خشت.تگين : نوعي گليم است كه اين محصول مخصوص پختن نان است يعني وسايل و ردنه زدن خمير را بر روي تگين مي گذرند و بر روي آن مي نشينند و نان درست مي كنند.


عبا بافي :

عبا بافي از رشته هاي صنعت نساجي است كه روزگاري در ايران و به ويژه در مناطق روستايي داراي گستردگي فراواني بوده است . اين صنعت در پاره اي از نقاط استان بوشهر مانند روستاهاي تنگ ارم ، بنار آزادگان، زيارت ، سعدآباد ، بردخون ، كردوان سفلي و عليا و حومه شهر اهرم رايج بوده كه علاوه بر تأمين نيازهاي روستاهاي استان به كشورهاي حوزه خليج فارس نيز صادر شده است . در حال حاضر (زمستان 1375) ارزش توليدات عبا در سال بيش از000/216/000 ريال مي باشد و تنها در سال گذشته مبلغ 000/108 مارك درآمد ارزي براي كشور داشته است .


نقوش و رنگها :

در اين بافت نقشي وجود ندارد . به صورت ساده بافته مي شود رنگ قهوه اي ، كرم رنگ . به ندرت مشكي است .

جاجيم :

جاجيم جزء فرآورده هايي است كه به كمك دستگاه بافندگي چهار ورودي بافته مي شود . نوع دستگاه آن در مناطق مختف با هم تفاوت دارد. مثلاً در منطقه سرخره روستاي شهرستان دشتستان با دار قالي جاجيم مي بافند و تفاوت آن با دار قالي اين است كه به آن چهار ورد اضافه مي كنند.در منطقه ممريز روستاي شهرستان دشتي دستگاه جاجيم بافي مختص به جاجيم است . در منطقه عيسوند دستگاه بافندگي جاجيم مانند دستگاه بافندگي عبا است .


نقوش و رنگها :

نقوش جاجيم بيشتر به صورت راه راه يا چهار خانه است و بعد از بافت روي آن را هم به سليقه خود تزئين مي كنند و به رنگهاي مختلف بافته مي شود.


حصير بافي :

حصير بافي يكي از قديمي ترين صنايع دستي و شايد كهن ترين آنهاست كه به عنوان منشأ نساجي شناخته مي شود و در بسياري از كشورهاي جهان به ويژه آن دسته از ممالكي كه به مـــواد اوليه مورد نياز اين رشته دسترسي دارند مرسوم و متداول بوده است .امروزه در مناطق مختلف كشورمان كه دسترسي به برگ درخت خرما ، ساقه گندم ، ني و تركه وجود دارد ، محصولات اين رشته به صورت حصير بافي ، سبد بافي ، مروار بافي ، تركه بافي ، چم بافي و چيغ بافي رايج است . در استان بوشهر به دليل فراواني برگ و الياف خرما و گياهان خودرو شبيه ساقه گنــــــدم كه در اصطلاح محلي خاكه ناميده مي شود. از دير باز توليد انواع محصولات حصيري به منظور استفاده محلي و فروش در ساير بازارها در حد گسترده اي رايج بوده است و امروزه به دليل جايگريني محصولات كارخانه اي وعدم ثبات بازار فروش اين محصولات از توليد آنها كاسته شده است و بيشتر به منظور مصرف داخلي روستائيان تهيه مي گردد. تعداد صنعتگران شاغل در اين رشته در استان بوشهر بالغ بر 800 خانوار مي باشد . ارزش توليدات حصيري در سطح استان تنها در سال گذشته بالغ بر 000/000/64 ريال بوده است . در روستــاهاي تابعه گناوه ، دشتستان ، دشتي ، تنگستان و كنگان حصير بافي رايج است . نقوش و رنگها : براي رنگ كردن برگ نخل جوهر رنگي از عطاري تهيه مي كنند كه نام آن بقم است .

بقم به چند رنـــــــگ وجود دارد و به رنگهاي سبز ، آبي ، بنفش و نارنجي . بقم را با زرد چوبه مخلوط مي كنند تا رنگ آن جلاي بهتري داشته باشد و روشنتر شود و براي اينكه رنگ تيره تر يا روشنتر شود مقدار زردچوبه را كم يا زيادتر مي كنند.نقش ها در حصير يا سبد و ديگر محصولات ذهني بافته مي شود و به صورت لوزي هاي كنگره دار و هندسي بافته مي شود.محصولات: مهمترين محصول حصيري استان بوشهر كه هم از نظر اقتصاد خود مصرفي داراي اهميت ويژه اي مي باشد و هم در گذشته در امارت متحده عربي داراي بازار مناسبي بود. نوع فرش حصيري به نام تك است كه معمولاً به عرض ده سانتي متر بافته مي شود و سپس به اندازه عرض مورد نظر قطعات ده سانتي حصيري در كنار يكديگر دوخته مي شود. از اين محصول به منظور پوشش سقف كپرهاي روستايي نيز استفاده مي شود زيرا به دليل نوع بافتنش به راحتي آب باران را از خود عبور مي دهد. محصول ديگر به نام مغرف كه نوعي زنبيل كوچك است .تويزه محصول ديگري است كه داراي قابي دايره اي شكل است و بيشتر به عنوان جاي نان مورد استفاده قرار مي گيرد.تلي محصول ديگري كه ظرف مناسبي براي نگهداري گندم ، جو و ساير حبوبات و غلات است .

سپك : ظرفي سيني مانند است و براي پاك كردن گندم مورد استفاده قرار مي گيرد.

كنده :جاي نگهداري ميوه است .

چاكان: سبدي براي جمع آوري خرما است و به عنوان كفه ترازو و نيز مورد استفاده قرار مي گيرد.

بادبزن : كه در انواع مختلف كوچك و بزرگ و ريز و درشت با تزئين و نوار دوزي رنگي بافته مي شود.

طناب : كه براي بالا رفتن از درخت خرما يا بالا كشيدن دلو آب از چاه مورد استفاده قرار مي گيرد.

كلاه حصيري: در اندازه هاي مختلف و به صورت ساده يا رنگي بافته مي شود.


سفالگري :

به دليل اهميت حياتي آب در منطقه كم آب و محروم بوشهر ، ساخت وسايلي كه بتواند نقشي در خنك كردن و خنك نگهداشتن آب داشته باشد از دير باز مرسوم بوده و كارگاههاي سفالگري كنگان و برازجان در جوار تهيه و توليد وسايل خنك كننده آب كه در اصطلاح محلي به آن حبانه مي گويند به ساخت ساير فرآورده هاي سفالين از قبيل كوزه آب ، كوزه قليان ، سر قليان ، كشك ساب و غيره مشغول بوده اند كه اين محصولات غالباً بدون لعاب به بازار عرضه مي شده اند.در حال حاضر علاوه بركارگاههاي سفالگري كنگان و برازجان در شهرستان دشتي و بندر ديلم نيزكارگاههاي سفالگري وجود دارد.


نقوش و رنگها :

بيشتر سفال ها به رنگ قهوه اي ـ حنايي و سبز ديده مي شود و نقش ها به صورت گل و برگ كنده كاري به صورت مارپيچ و نقش هاي لوزي وجود دارد.


منبت :

منبت سازي يا منبت كاري عبارت است از برجسته كاري روي چوب به نقوش مورد نظر و براي منبت دو روش عمده به كار مي رود : در روش اول چوب يكپارچه به وسيله مغار و سوهان برجسته مي شود(تراش زمينههاي ) ودر روش دم قطعات چوب جداگانه بوسيله مغار سوهان تراش شده و سپس كنار هم مطابق با طرح چيده مي شودند (زمينه معمولاً چوبي است ) منبت كاري در زمان قاجاريه در شهر بوشهر به اوج رسيده بود و قبل از آن هم ممكن است كه وجود داشته اما آثاري به جاي نمانده است .

نقوش و رنگها :

بيشتر نقش ها طبيعت ، گل و مرغ، نقوش تجريدي حيوانات و نقوش اسليمي مشاهده مي شود و از رنگ خود چوب استفاده مي شود.


گره چيني :

گره چيني عبارت است از اتصال قطعات چوبي بوسيله اتصالات چوبي به نحوي كه نقش گره اي در آن مشاهده شود. براي گره چيني كه اغلب مشبك و همراه با شيشه (ولي چند تكه ) ساخته مي شود نياز به يك طرح گره اي است كه بر اساس آن قطعات چوبي را به طول و ضخامت مورد نظر بريده و سپس بسته به جاي آن از نوع اتصال مناسب آن استفاده مي كنند . در گره چيني اتصالات زيادي به كار مي رود و ممكن است بر خلاف و سايل زير ساختي در يك اتصال آن از چندين قطعه چوب استفاده شود و يك اتصال چندين چوب را به هم متصل كند. امروزه ديگر گره چيني در بوشهر رايج نيست اما در دوره قاجاريه بسيار مورد استفاده و رواج داشته ولي امروزه هنرمندان تنها به مرمت آن مشغولند.


نقوش و رنگها :

در كار گره كاري نقش ها به شرح ذيل مي باشد1ـ پنج شمس مربع 2ـ هفت بند قوسي 3ـ شش بند قوسي 4ـ هشت قول 5ـ چهار قول 6ـ هشت شمس مربع 7ـ هلال خورسيدي 8ـ هلال كماني 9ـ هلال تيز


موسيقي سنتي :

انواع سازها در استان بوشهر :


سازهاي بادي شامل :

1ـ ني انبان 2ـ ني جفتي 3ـ ني تكي


سازهاي پوستي شامل :

1ـ دمام 2ـ دايره و همراه كننده سازها سنج و بوق است .


ني انبان از دو قسمت تشكيل شده : 1ـ دسته كه از چوب ساج ساخته شده است . در دسته ني انبان دو ني وجود دارد كه هر كدام شش سوراخ دارند و با دست مي تواند هفت نت را اجرا كند.

2ـ پوست ني جفتي: بلند تر از دسته يا ني ،‌ني انبان است و فاصله بين سوراخ هايش بيشتر است . در ني جفتي ديگر پوست وجود ندارد و هواي داخل ني را با دهان كنترل مي كنند ، در صورتي كه در ني انبان هواي داخل را با هوايي كه در داخل پوست است كنترل مي كنند.از دمام ، بوق و سنج در مراسم عزاداري ، عاشورا و وفات حضرت علي (ع ) و غيره استفاده مي كنند.از ني جفتي و ني انبان در مراسم جشن و سرور استفاده مي كنند.
بوق:از شاخ قوچ است اين شاخ از هند وارد مي شود و هر چه پيچش آن بيشتر باشد مرغوبتراست .

Share

جشن‌ها و اعياد :

نوروز :

عيد نوروز مانند ساير نقاط كشور جشن گرفته مي‌شود و مردم از چند روز قبل از عيد خود را آماده مي‌كنند.

خانه تكاني: سه روز قبل از عيد خانم‌خانه‌دار تمامي وسايل منزل را بيرون آورده و گردگيري مي‌كند. همچنين فرشها و پتوها را مي‌شويند و خانه را آب و جارو مي‌زنند. به اين منظور خانه تكاني انجام مي‌شود كه اعتقاد دارند در سال جديد خانه بايد تميز باشد.

لباس عيد:
مردم سعي مي‌كنند قبل از عيد لباس نو بخرند براي كودكان نيز لباس نو مي‌خرند و در روز عيد حتماً بايد لباس نو بپوشند.


سبزه:
دو هفته قبل از عيد دانه‌هاي گياهي مانند گندم و عدس و لوبيا را سبز مي‌كنند كه براي سفره هفت‌سين آماده باشد. بعد از بزرگ شدن با روبان قرمز اطراف سبزه‌ها را بسته و سرسفره مي‌آورند.


پختن نان شيرين: زنان خانه‌دار با پختن نانهاي مخصوص به استقبال عيد مي‌روند. انواع نانهاي شيرين در اندازه‌هاي مختلف طبخ مي‌كنند. يك نوع نان گرد و كوچك بنام پادرازك كه پر از هل و گلاب است در شمال استان در تنور مي‌پزند. همچنين نان شيرين ديگري كه دارچين روي آن مي‌پاشند نان را روي تابه پخته سپس آن را لوله مي‌كنند. اين نان به قراپيچ مشهور است. نان شيرين با طعمهاي مختلف در اكثر شهرها و روستاها پخته مي‌شود.

سفره هفت‌سين:
در شب عيد سفره هفت‌سين در خانه‌ها گسترده مي‌شود كه تا روز عيد نيز سفره همچنان پهن مي‌كنند. علاوه بر هفت‌سين سير و سيب و سركه و سكه و سبزه و سماق و سنجد سعي مي‌شود سبزيهاي تازه مانند كاهو و باقلاي سبز كه نشانه بركت مي‌باشد روي سفره چيده شود.


ديد و بازديد:
در ايام نوروز دوستان و اقوام به ديدن همديگر مي‌روند. بزرگتران به كودكان عيدي(پول) مي‌دهند و از مهمانان با شيريني و شربت و ميوه پذيرايي مي‌شود. كساني كه نسبت به همديگر كدورتي دارند سعي مي‌كنند در عيد به ديدن هم بروند و كدورتها را از دل بزدايند.


سيزده‌بدر:
روز سيزدهم فروردين مردم همراه با خانواده به صحرا و دشت مي‌روند و به شادي مي‌پردازند. غذا در اين روز باقلاپلو با مرغ تهيه و همراه خود به صحرا مي‌برند و در اين روز جوانان در صحرا دو بوته علف را بهم گره مي‌زنند به اين نيت كه در آينده بختشان باز شود اين شعر نيز خوانده مي‌شود. سيزده بدر سال ديگر خونه شوهر بچه بغل


چهارشنبه سوري:

چهارشنبه آخرسال مردم به كنار دريا مي‌روند و سه توده آتش روشن مي‌كنند و از روي آتش مي‌پرند. جوانان به گرد آتش به رقص و پايكوبي مي‌پردازند.


مراسم ازدواج :

مراسم ازدواج در استان بوشهر مراحل مختلفي دارد. در حال حاضر برخي از آنها از بين رفته و به طور پراكنده در گوشه و كنار اجرا مي‌شود و برخي ديگر با شكوه تمام مرسوم است. خواستگاري: معمولاً خواستگاري توسط ريش سفيد و يا بزرگ خانواده پدر يا مادر داماد انجام مي‌شود. در اين زمان خانواده عروس هم مدتي فرصت فكر كردن خواسته و بعد جواب نهايي را مي‌دهند. البته در گذشته ازدواج اجباري و بيشتر درون همسري بود، ولي امروزه جوانان خود همسر آينده خويش را انتخاب مي‌كنند و بعد خواستگاري انجام مي‌شود. اگر داماد مورد قبول واقع نشود، خانواده داماد به بهانه اينكه دختر را براي فاميل يا پسرعمو انتخاب كرده‌اند، جواب منفي مي‌دهند.

شرط زدن: بعد از مراحل خواستگاري، مراسم شرط زدن يا بله برون صورت مي‌گيرد. چند نفر از افراد ريش سفيد خانواده داماد پيش پدر عروس مي‌آيند و بدين ترتيب شرايط نهايي طرفين مطرح مي‌شود. در اين نشست مهريه حاضر و غايب تعيين مي‌شود. در گذشته ممكن بود مهريه پوست پياز و يا بال پشه تعيين مي شد. چون امكان جمع‌آوري اين اقلام غير ممكن بود،بدين ترتييب طلاق غير ممكن مي شد. در بعضي روستاها هنوز مبلغي به عنوان حق شير يا شير بها به مادر عروس مي‌پردازند. بعد از تعيين اين شرايط نوبت به نامزدي مي‌رسد. بدين صورت يك دست لباس را همراه با حلقه و ساعت در حاليكه در پارچه سبز پيچانده‌اند به عنوان نشان نامزدي به خانه عروس مي‌برند.

رخت برون: به مراسم بردن لباس عروس از طرف خانواده داماد به خانه عروس ونيز به مراسم بريدن پارچه لباس عروس و داماد رخت برون مي‌گويند. خانواده داماد بعد از اينكه لباسهاي عروس را تهيه كرده يك روز خوب مثل تولد ائمه اطهار (ع) يا شبهاي جمعه را تعيين كرده و لباس‌ها را با هلهله و شادي به خانه عروس مي‌برند. بردن لباس‌ها معمولاً يك هفته قبل از عروسي انجام مي‌شود تا عروس فرصت كافي براي دوختن آنهارا داشته باشد. دايه يا زن خياط لباس‌ها را يكي‌يكي به مردم نشان مي‌دهد در عوض اين كار به وي هدايايي تقديم مي‌شود. قيچي زدن لباس عروس را بايد يك زن خوشبخت و دولتمند يعني اينكه شوهرش زن دوم نداشته باشد، دل سوخته نباشد. از شوهرش جدا نشده باشدانجام دهد. در بعضي جاها زن سيده‌اي اين كار را انجام مي‌دهد. در گذشته لباس‌ها را در سيني چيده و روي آن را روسري سبزي مي‌كشيده‌اند. در بعضي مناطق مثل بندر ديلم لباس‌هاي داماد را نيز از خانه عروس طي مراسمي به خانه داماد مي‌برند و به اين كار تشريف مي‌گويند.

دعوتي: دعوت از مردم براي شركت در جشن عروسي توسط دلاك يا دايه انجام مي‌شد. ولي امروزه توسط اقوام عروس و دامادصورت مي گيرد.هنگام دعوت در ظروفي مقداري گلبرگ و گل محمدي ريخته و نقل و نبات نيز روي آن گذاشته، سپس با پارچه حرير سبز روي آن را پوشانده و به درخانه‌ها براي دعوتي مي‌روند، صاحبخانه تعداد گلبرگ و نقل را برداشته و با ذكر‌ دعاي خير و خوشبختي اعلام آمادگي براي حضور در جشن عروسي مي‌نمايد. به اين عمل طلبون نيز گفته مي‌شود. اين گل را هم مي خورندگل و نقل طلبون را جوانان دم بخت براي طلب مراد مي‌خورند. سرتراشون: بعد از ظهر شب عروسي ، داماد بعد از رفتن به حمام و پوشيدن لباس نو در حجله‌اي كه وسط حياط داماد درست شده مي‌نشيند. مردم با هلهله و شادي همراه با آواي ني انبان گرد داماد جمع مي‌شوند. سلماني محل پارچه‌اي را دور گردن داماد مي بندند و موي سر و صورت او را اصلاح مي‌كند. مردم نيز پول و شيريني روي سر داماد مي‌ريزند. هنگام سرتراشون دعايي خوانده مي‌شود و مردم صلوات مي‌دهند، در اين مراسم مردم با شربت و شيريني و آجيل پذيرايي مي‌شوند.

حنا بندان: حنابندان را معمولاً يك شب قبل از عروسي انجام مي‌دهند. سلماني محل، دست و پاي داماد را در منزل وي حنا مي‌بندد و سپس با يك پارچه حرير سبز رنگ مي‌بندد. در همان ساعت سلماني زن در منزل عروسي دست و پاي عروس را حنا مي‌بندد. هنگام حنابندان موسيقي محلي و رقص و پايكوبي اجرا مي‌شود. در صبح حنابندان حلواي برنج و حلواي انگشت پيچ با نان محلي كه كنجد روي آن ماليده شده و به گرده مشهور است، به مردم مي‌دهند. طريقه پخش حلوا به اين صورت است كه حلواها را در كاسه و يا بشقاب چيده و در سيني بزرگي قرار مي دهند، يكي از بستگان عروس و يا داماد سيني را روي سر گذاشته و به خانه‌هاي همسايه و فاميل مي‌رود و حلوا را تقسيم مي‌كنند. اين حلوا را صبح عروسي نيز پخش مي‌كند. امروزه مراسم حنابندان به اين صورت است كه يك برگ سبز درخت نارج و يا يك اسكناس هزارتوماني را در دستهاي عروس و داماد گذاشته و روي آن حنا مي‌گذارند. هنگام حنابندان اين شعر خوانده مي‌شود. عروس حنا مي‌بنده ، طوق طلا مي‌بنده ، اگر حنا نباشد ، دل به خدا مي‌بنده

دومارويي: در روستاهايي كه كنار روخانه و يا دريا قرار دارد، بعد از ظهر قبل از شب عروسي داماد را سوار اسب كرده و با هلهله و شادي او را به كنار رودخانه برده ،بعد از استحمام وي را به منزل بر مي گردانندو سرتراشون انجام ميشِود. در نقاطي ديگر داماد را براي زيارت به پابوسي پير يا امامزاده‌اي درمحل مي‌برند.

پااندازون: وقتي عروس را به منزل داماد مي آوردند (در قديم كه عروس را با اسب مي‌آوردند) عروس تا هديه اي نمي گرفت از اسب پياده نمي شد. امروزه آوردن عروس با اتومبيل انجام مي‌شوددراين شرايط نيز عروس تا هديه نگيرد از اتومبيل پياده نمي شود. هدايا ممكن است پول، قالي، چند اصل نخل چند رأس گوسفند و يا قطعه‌اي زمين باشد.

سه شبه: در شمال استان نظير بندرريگ و بندر گناوه و ديلم در شب سوم عروسي، دوستان و بستگان عروس و داماد به ديدن عروس مي‌روند و هديه مورد نظر خود را نقديم مي‌كنند. در منزل عروس با شيريني و آجيل و شربت از ميهمانان پذيرايي مي‌شود. آجيل را در دستمال كوچكي مي پيچنانندو ميهمانان آن را با خود به منزل مي‌برند. يزله خواني وخيام خواني از جمله آداب موسيقي مراسم ازدواج در استان بوشهر است.

مراسم وآيين‌ها :

آيين‌هاي طلب باران :

در سرزمين خشك بوشهر آب از اهميت حياتي برخوردار است نياز به آب در اقتصاد كشاورزي و همچنين قوت مردم و آشاميدن اين عنصر را مقدس مي‌سازد. در اين سرزمين رودخانه يا آب جاري وجود ندارد. تنها اميد مردم به باران و آسمان است. اگر بارش باران تا آذرماه با تأخير روبرو شد مردم دست به دعا برداشته و آيين‌ها و مناسكي را براي تسخير اين عنصر طبيعي انجام مي‌دهند.

مراسم گل‌گلين (gal galin): هنگام غروب مردم محله در يك كوچه جمع شده و يك نفررا به صورت مضحك و خنده‌دار در مي‌آورند؛ لباس كهنه تهيه شده با گوني مي پوشانند، شاخي روي سرش مي‌گذارند، زنگوله اي در گردن او مي‌اندازند واو در كوچه‌ها راه مي‌افتد به اين فرد گلي مي‌گويند. مردم از پشت بام به روي گروه گلي آب مي‌ريزند وگلي مي‌گويد:
گلي به در خانه‌ها مي رود و طلب هديه‌اي مي‌كند. صاحبخانه به گلي مواد غذايي از قبيل گندم، جو، حبوبات و يا پول مي‌دهد. عده اي بويژه كودكان نيز پشت سر گلي به راه مي‌افتند و اشعاري مي‌خوانند. نه او بي بارون بي بارون بي نه او بي (آب نبود) اگر صاحب‌خانه به آنها هديه‌اي بدهد مي‌گويند: خونه گچي پر همه چي
اگر صاحبخانه به آنها چيزي ندهد مي‌گويند: خونه گدا هيچي ندا
هنگام عبور از كوچه اين اشعار رابه منزله طلب باران خواني. مي‌خوانند :
گلي ما جهونن امشب صبا بارون
گلي ما خوشكل است امشت تا فردا باران خواهد آمد
گلي اومده در خونتون سي محض جاجيم كهنه‌تون
گلي ما چه زشت بارون تپ درشت
گلي اومد درخونتون سي محض بواي بچه تون
گلي اومده رو خونه تون سي محض جاجيم كهنه تون

از هديه هاي جمع آورده شده . شله يا حليم درست مي‌كنند. يك دانه مهره يا ريگ در آش مي‌اندازند. سپس آش را بين حضار تقسيم مي‌كنند. در سهميه آش هر كس ريگ ديده شد، اورا كتك مي زنند.دراين موقع يك نفر ريش سفيد و يا سيد محل ضامن وي شده و او را نجات مي‌دهد و مي‌گويد من ضامن اين فرد هستم تا چند روز ديگر باران خواهد آمد. اگر باران نيامد او را بزنيد. قبله دعا: فردي كه مهره را خورده است رو به سوي قبله دعا (يعني امامزاده يا پيري كه در سمت مغرب محله واقع است) مي‌برند در آباديهايي كه كنار ساحل هستند به سمت دريا كه در جهت مغرب است مي‌روند. مردم به دنبال آن فرد به راه مي‌افتند و با همديگر مي‌خوانند:

قبله دعا مي‌شينيم
سي او خدا مي‌شينيم
البته بايد آسك (آسياب دستي) را روي دوش يا كول فردي كه مهره را خورده است بگذارند و آن فرد آسياب را به كول مي‌كشد و با هم مي‌خوانند.
اي خدا ما گشنمونه لنگ آسك كولمونه
اي خدا ما تشنمونه لنگ آسك كولمونه
بيا تا بريم قبله دعا
بلكه خدا رحمش بياد
پيرزن كوري سنگ آسك كولشه يا الله
عباس لاري گشنشه يا الله

وقتي مردم به سوي پير يا امامزاده حركت مي‌كنند اسم امامزاده را آورده و از وي طلب باران مي‌نمايند.
اي نور حشر الله بارونت مي‌خوام
خضر نبي‌الله بارونت1 مي‌خوام
محض كلام‌الله بارونت مي‌خوام
علي ولي‌الله بارونت مي‌خوام

در مراسم دعا ممكن است مشك خشكي را بر دوش پير زني مي‌انداخته و به سوي قبله دعا راه بيفتند كه در اين موارد چنين مي‌خوانند:

پيرزن كوري سنگ آسك ري2 سرش
پيرزن كوري مشكول خشكي كولش3
بيا تا بريم قبله دعا بلكه خدا رحمش بياد

تك تكو tek teku :‌مراسم تك تكو نيز از آيين‌هاي طلب باران است كه شب هنگام دو نفر در حاليكه صورت خود را پوشانده‌اند تا شناخته نشوند آردبيز يا الك را در دست گرفته و با ريگ به الك مي‌كوبند كه با صداي تك تك آن صاحبخانه به دم در آمده و به آن دو نفر قند يا چاي مي‌دهد. چيزهايي را كه جمع شده است به سر پير يا امامزاده مي‌برند و چاي درست كرده مي‌خورند. اين كار تا سه شب ادامه دارد مردم معتقدند بعد از سه شب باران خواهدباريد.

آفتاب خواهي (بند آمدن باران) :

به همان اندازه كه باران براي مناطق گرم ضروري است، اگر زياد ببارد، سيل راه مي‌افتد دراين شرايط مردم به روش هايي خدامان بند آمدن باران هستند، تا از ايجاد سيل و ويراني خانه‌هايشان در امان باشند. به اين منظور مهري را كه باآن نماز مي‌خوانند، درزير باران مي اندازند ، آنهامعتقدند با اين كار باران شرمش مي‌شود وبند مي آيد. همچنين آرد و نمك را(كه مقدس هستند) توي باران مي‌پاشند تا باران بند بيايد. وياچوبي را آتش‌زده سرخ كه شد آن را در دست گرفته در زير باران مي‌گردانند‌.

وزيدن باد :

در تابستان هاي گرم، به ويژه به هنگام هواي شرجي دم كرده‌ نوار ساحلي، تنها عاملي كه باعث اعتدال هوا مي‌شود، باد شمال است. براي اينكه باد شمال بوزد شيشه‌اي را پر از آب كرده و سرش را بسته زير تلگدان (زباله‌دان) پنهان مي‌كنند ،يا اينكه به قبرستان رفته سنگي را از بالاي سنگ قبر برداشته و توي دريا مي‌اندازند. معمولأ با اين كار دريا ديوانه شده و باد شمال مي وزد. در بندرريگ به در منازلي كه روبسوي شمال هستند، حنا مي‌مالند. اين كار روي درهفت خانه اجرامي شود. بعد از اين كار باد شمال خواهد آمد و يا اينكه اگر بخواهد باد قوس كه از طرف جنوب مي‌وزد، بيايد، در هفت خانه را كه بسوي جنوب باز مي‌شود حنا مي‌مالند.

ماه گرفتگي :

وقتي ماه مي‌گيردو مردم به وحشت مي افتند،و علاوه بر خواندن نماز آيات، آيين‌هاي ديگري براي رها شدن ماه انجام مي‌دهند. مردم دسته‌جمعي شعر خوانده و روي قوطي يا ظرف حلبي مي‌زنند و مي‌گويند:
سيبل پلنگي ماه ول كن تا بيا غلوم زنگي ماه ول كن تا بيا
امااعتقاد دارند غلام زنگي ده شاهي پول از ماه طلبكار است وبا ماه كشتي مي‌گيرد. و يا اينكه به پشت بام رفته و به طرف آسمان شليك مي‌كنند. هنگام گرفتن خورشيد نيز همين كار را انجام مي‌دهند.

دم دم سحري در ماه رمضان :

در ماه مبارك رمضان هنگام سحر براي بيدار كردن مردم دو نفر در حاليكه يكي چراغ فانوسي به دست دارد وديگري دمامي را به دوش مي كشد به در يك به يك خانه ها رفتند وبا كوبيدن سه بار چوب بردمام آنها را از خواب بيدار مي كنند تابراي خوردن سحري آماده شوند اين دونفر هنگام كوبيدن طبل اين اشعار را مي خوانند خداوندا توستاري همه خوابند توبيداري
به حق لا اله الا الله همه عالم نگه داري
پس از پايان ماه مبارك رمضان بعداز خواندن نماز عيد فطر اين دونفر طبل را به دست گرفته وسركوچه ها به درب منازل مي روند وبراي گرفتن پاداش صاحبخانه را خبر مي دهند . صاحبخانه به آنها مقداري پول مي دهد.

عيد فطر ( عيد تلخك) :

درروستاها به عيد فطر عيد تلخك ويا عيد مرده ها گفته مي شود در اين روز كساني كه عزيز از دست رفته دارند مراسم فاتحه خواني برگزار مي كنند ومردم براي تسليت به ديدن آنها مي روند. سحرگاهان بعداز گفتن اذان صبح روز عيد فطر مردم به زيارت اهل قبور مي روند وبر قبر مرده هاي خود سفره مي چينند. بعداز برگشتن از قبرستان نماز عيد خوانده مي شود

Share

غذاهاي سنتي :

به علت نزديكي به دريا و صيد ماهي و ميگو اكثر غذاهاي سنتي با غذاهاي موجودات دريايي درست مي شود. و دشت نشينان از غذاهايي استفاده مي‌كنند كه در آنها گندم و لبنيات به كار رفته است. قليه ماهي: قليه ماهي از غذاهاي پرآوازه و خوشمزه بوشهر است كه با چاشني ترشي به نام تمرهندي تهيه مي‌شود. روش تهيه ابتدا پياز و سير را سرخ كرده سبزي ماهي يا گشنيز به آن افزوده و ماهي را روي آن سرخ مي‌كنند. ادويه‌جات فلفل و نمك و زردچوبه نيز به آن مي‌افزايند. سپس آب تمرهندي و مقداري آرد به آن مي زنند.

تنداز ماهي (tandaz):

كه ماهي را سرخ كرده و همراه با پياز و سبزيجات (گشنيز و شويد) هنگام دم كردن برنج آن را لابه‌لاي برنج مي گذارند. ميگو نيز به روش‌هاي بالا تهيه مي‌شود. با اين اختلاف كه به جاي ماهي از ميگو استفاده مي‌كنند.

گمنه يا للك (gemne / lelek):

گمنه از بلغور گندم تهيه مي‌شد. ابتدا پياز داغ درست كرده بعد به آن آب مي‌زنند. بعد از جوش آمدن گندم را كه قبلاً بو داده‌اند به آن مي‌افزايند و مانند برنج دم مي‌كنند. اين غذا اكثراً در دشت درست مي‌شود. در شهرستان دشتي خوراك گمنه غذاي دايمي سفره هاست.

رشته:

رشته را نيز مانند برنج پخته و آن را دم مي‌كنند وبعد و با بادمجان سرخ كرده يا ماهي آنرا مي خورند. دال عدسي: ابتدا عدس قرمز را همراه با سيب‌زميني پخته سپس آن را روي پياز داغ و سير و فلفل ريخته و چاشني يا ليموعماني به آن اضافه مي‌كنند.

شيريني‌ها :

رنگينك:

از شيريني‌هاي متداول است كه سر سفره آورده مي‌شود. ابتدا رطبها را در ظرفي چيده آرد و روغن سرخ كرده روي آنها ريخته بعد باپودر دارچين و قند روي آن را تزيين مي‌كنند.

حلواي خرما:

دانه‌هاي خرما را كشيده و آنها را نرم كرده و در آرد و روغن سرخ مي‌كنند. اين حلوا در تمام نقاط تهيه مي‌شود.

نان‌ها :

در استان پختن دو نوع نان معمول است: يكي در تنور و ديگري روي تابه نان تنوري ضخيم و به گروه مشهور است روي آن را كنجد مي‌پاشند و در تنور مي‌پزند. نان نازك را با ابزاري به نام تير روي صفحه‌ تخته‌اي به نام خون xun پهن مي‌كنند. سپس آن را روي تابه مي‌پزند. نوع اين نان نازك و خشك تا ماه‌ها قابل نگهداري است. روي تابه نان نرم و كوچكتري به نام مشتك يا بلبل نيز تهيه مي‌شود كه اكثراً جهت صبحانه صرف مي‌شود. انوان نان‌هاي ديگري به نام نام شيرين، قراپيچ پادرازك نيز تهيه مي‌شود.

Share

گويش :

گويش استان بوشهر در تمام مناطق فارسي محلي است كه داراي بن مايه لري مي باشد . براي مرزبندي انواع گويش منطقه را از لحاظ جغرافيايي به دو بخش تقسيم شمالي و جنوبي تقسيم مي كنيم كه هر قسمت ويژگي خاص خود را داراست . و داراي تفاوتي اندك مي باشد . زبان هاي عربي نيز در جاهايي مانند بندر عسلويه ، كنگان ، جزيره شيف ، و جزيره شيف ، و جزيره شمالي و جنوبي بندر ريگ رايج است .

در همه گويشها واژه هاي فارسي باستان ، اوستايي و پهلوي ديده مي شود كه بازمانده صرف زبان پهلوي هنوز هم در گويش دشتي (دشتياني ) رايج است . اين موضوع نويد تكامل زبان از فارسي قديم به فارسي نو در منطقه مي باشد . حكايت از قدمت و ديرينگي منطقه مي كند .

بعلت ارتباط بندري بوشهر با كشورهاي عربي و نيزتسلط انگليسيها هلنديها در منطقه پاره اي واژه هاي بيگانه ديده مي شود كه هنوز هم مورد استعمال است . گويش شمالي استان شامل گويش شهرستان دشتستان ، گناوه و ديلم مي باشد .

گويش جنوبي شامل گويش شهرستانهاي تنگستان ، دشتي ، گنكان و دير مي باشد . خود شهر بوشهر هم اكنون فارسي صحبت مي كنند ولي گويش آنها همسو با گويش تنگستان بوده است . گويش شمالي نيز تنوع در عين خود دارد . در شهرستان دشتستان شناسه مي در جلو افعال بكار مي رود و اين واژه ي مي در شهرستان گناوه و ديلم تبديل به اي مي شود .

ميكنم ايكنمekonom مي كرد ekerd لهجه دشتياني از قديمي ترين لهجه هاي استان بوشهراست كه بوضوح صرف و نحو دستورزبان پهلوي ساساني هنوز استعمال مي شود.

ويژگي هاي دستوري :

يكي از مشخصه گويشهاي جنوبي تلفظ فنتحه ها به ضمه است كه معمولا"روي شتاسه هاي افعال قراردارد.

رفتم رفتُم rafto
دارم دارُُم rom da
ديدم ديدُُم didom
همچنين در اسامي نيز اكثراً فتحه به كسره تبديل مي شود
مُرد مِرد merd
امين اِمين emin
عباس عِباس ebas
براي ساختن فعل جعلي بعد از بن مضارع شناسه esi بكار ميرود كه بازمانده ist زبان پهلوي ساساني است .
خنديد خندس xandes
ترسيد ترسس tarses
كه در زبان پهلوي خندِست ( xandist) و ترسِست (tarsist) بوده است .

صرف افعال در گويش شمالي مانند فارسي نو است ولي در گويش جنوبي يعني دشتياني فرق دارد و ضماير بجاي شناسه در ابتدا فعل قرار مي گيرد .

صرف فعل شنيدن در گويش دشتياني :

من شنيدم ام اسد um sed
توشنيدي اُت اشد ut esed
اوشنيد اُس شنيد us sened
ما شنيديم ُمم شنيد mom sened
شما شنيديد شما شني soma seni
آنها شنيدند اونا شني owna seni

حرف " ب " كه در آخر كلمات چند حرفي فارسي بهد از " الف " بيايد و ساكن باشد در گويش بوشهري بدل به " واو " مي شود .

خواب خو xow
آفتاب افتو aftow
دوشاب ديشو disow
كلمات دو حرفي كه حرف آخر آنها " ب " مي باشد به " واو " تبديل مي شود .
شب شو sow
آب او ow
درروستاي بخش شمالي استان بوشهر واژه هايي كه با " خ " آغاز مي شود، تبديل به " ح " مي گردد.
خانه حونه حيمه eyme

واژه هايي كه به h صامت ( كسره )ختم مي شود a" اَ "تلفظ مي شود .
نامه نا َمه nama
خانه خاَنه xuna

تلفظ a در آخر واژه ها به جاي h صامت در اصل پسوند ag فارسي ميانه بوده كه g افتاده و a هنوز تلفظ مي شود . بعنوان مثال :

خانه را خانگ xana مي گفته اند.
علامت مبالغه
علامت مبالغه افزودن " او " " u" به آخر واژه مي باشد . مانند:
زشت زشتو
سفيد سفيدو

تلفظ حرف " ق " مانند عربي و يا تلفظ ق در زبان فارسي باستان از ناحيه حلق يا نرم كامي است و به نظر مي رسد كه حرف " ق " را " خ " تلفظ مي كنند . در منطقه تنگستان حرف " ق " " ك " تلفظ مي شود .
قلب كلب kalb
قند كند kand
- بجاي فعل ربطي يا اسنادي حرف " ن " ساكن مي نشيند .
قشنگ است قشنگن qesangen
گرم است گرمن garmen

در مواردي كه كلمه اي با فعل معين " ات " همراه مي شود مثل داده است ، كرده است ، ات تلفظ نمي شود و كسره بجاي " ه " در كرده مي نشيندو صورت " ش " جاي فعل معين است را مي گيرد و بدينگونه تلفظ مي شود :
داده است دادش dadesen
كرده است كردش kardesen
" كو " بعنوان حرف تعريف و يا معرفه نيز به آخر اسامي مي چسبد .
خودكار خودكاركو
ميز ميزكو
مداد مدادكو
دفتر دفتركو

اما به آخر صفات بجاي " كو " ، " او " بكار مي رود .
دراز درازو
نرم نرمو
بلند بلندو
قشنگ قشنگو

اضافه نمودن " كو " به آخر اسامي ضمن آنكه علامت اضافه دهم نشانه معرفه است . در بعضي موارد جنبه تحقير و يا تحبيب نيز دارد .
مانند :

مرد مردكو
زن زنكو
علامت استمرار

براي ساختن فعل زمان حال بجاي علامت استمرار" دارد " پيشوند هي hey يا هاسي hasey بكار مي رود .
دارد مي نويسد هي مي نويسد hasey/hey minevise
دارد مي رود هاسي /هي ميره hosey/hey mire

منفي كردن افعال :

براي منفي كردن افعال ، حرف نفي نه را قبل از اسم يا صفت مي آورند و فعل معين حذف مي گردد .

من بلد نيستم م ُنه بلدُُم mo ne beladom
من غريب نيستم م ُ نه غريبُُم mo ne geribom
بايد توجه داشت اين نه كه براي منفي كردن بكار مي رود فقط جلو افعال معين ( است و هست ) قرار مي گيرد .
حرف " را " كه نشانه مفعول بي واسطه ( مستقيم ) است در گويش بوشهري وجود ندارد و بجاي " را " كو بكار مي رود.
كتاب رابده كتاب كو بده ketab kue bedeh
دفتر را بياور دفتركو بيار daftare kue biyar
حرف " ب " در گويش دشتستان " و " " v " تلفظ مي شود .

رباب رواد rowaw
زبان زوون zevan
براي نكره كردن اسامي كه به ا صامت ختم مي شود . " ن " در آخر آن افزوده مي شود . اين ويژگي بر اساس اين قاعده مي باشد كه در زبان فارسي دو مصوت كنار هم قرارنمي گيرد .
در زبان فارسي نو بجاي نكره كردن گوني يك اي به آخر آن افزوده مي شود كه گوني اي مي شود . ولي در گويش بوشهري براي جلوگيري كردن از دو صامت لي در كنار هم " ن " ما بين آنها قرارمي گيرد .

گوني گونيني gunini
گربه اي گربيني gorbeni
قوطي اي قوطيني qutini

علامت جمع :

در گويش شمالي علامت جمع كه " ما " مي باشد ال " al" مورد استفاده است .
كتابهاكه ميشود كتابل ketabal
خودكار خودكارل udkaral
درختها درختال deraytal

تمام واوها به اي " I" تبديل مي شود .
بود بيد bid
دود ديد did
تنور تنير tenir

در لهجه بوشهري هنگام صحبت كردن واژه هاي را معمولاًَ خلاصه مي كنند و براي خلاصه شدن كلام هميشه چند حرف آن افتاده و مختصر مي شود .
من چه مي دانم مچم mocem

در گويش جنوبي " ن " هاي آخر كلمات ادا نميشود . مثلاًَ به نان " نو " مي گويند .
نان نو nu
زمين زمي zami
در گويش جنوبي همچنين جلو افعال يك " ها " اضافه مي شود .
بكن هاكن hakon
بده هاده hade .

Share

برخي از چهره هاي برجسته استان بوشهر عبارتند از:

زندگي و مبارزات شهيد رئيسعلي دلواري

آيه اله سيد عبدا.. بلادي بوشهري

ميرزا محمد خان بهادر

شيخ حسين آل عصفور

شيخ حسن آل عصفور بوشهري

مرحوم شيخ اسماعيل آل عبدالجبار

محمد خان دشتي

احمد خان معتمد السلطان ( سر تيپ )

ميرزا حسين بن حس معتقد اهري

ميرزا محمد حسين كازروني ( شيخ الحكماء )

محمد علي خان سديد السلطنه كباي

Share
X