برای مشاهده مشخصات هر استان بر روی ناحیه مربوط به آن در نقشه کلیک کنید

معرفی وبلاگ
تـنـیـده یـاد تـو در تــار و پــودم مـیـهـن ای مـیـهــن/ بـود لـبـریـز از عـشـقـت وجـودم میهن ای میهن/... *ضمن تشکر از بازدید شما کاربر گرامی، امید است توانسته باشیم ذره ای از زیباییهای تمام نشدنی میهن عزیزمان ایران را در این وبلاگ نشان دهیم. راهنمایی های شما بزرگواران، چراغ هدایتگر ما خواهد بود.*
صفحه ها
دسته بندی موضوعی
آرشیو
لینک دوستان
سایت های منبع و مرتبط
لوگوها











كد لوگوي میهن ما

ابزارها و برنامه ها






Google

در وبلاگ میهن ما
در كل اينترنت

تماس با ما

آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 12435039
تعداد نوشته ها : 714
تعداد نظرات : 19

PageRank Checking Icon

آذربایجان شرقی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
آذربایجان غربی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
اردبیل
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
اصفهان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
ایلام
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
بوشهر
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
تهران
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
چهارمحال و بختیاری
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خراسان جنوبی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خراسان رضوی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خراسان شمالی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
خوزستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
زنجان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
سمنان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
سیستان و بلوچستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
فارس
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
قزوین
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
قم
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کردستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کرمان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کرمانشاه
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
کهکیلویه و بویراحمد
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
گلستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
گیلان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
لرستان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
مازندران
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
مرکزی
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
هرمزگان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
همدان
پخش زنده از وبلاگ میهن ما
یزد
پخش زنده از وبلاگ میهن ما

ابزار هدایت به بالای صفحه

اسلایدر


مترجم سایت


عاشورا يك اتفاق ساده نيست.تاريخ آكنده از جنگ هاي بسيار است.ميليون ها نفر در آن جنگ ها كشته شده اند.خانه ها و شهر ها ويران شده،حتي گاه شهري را با همه ساكنانش سوزانده اند.اما كمتر اتفاق افتاده كه حادثه اي مثل عاشورا تبديل به يك فرهنگ شود.شعر و موسيقي وداستان و نمايش به صحنه بيايند و آن حادثه را بيش از يك هزاره زنده و شور انگيز حفظ كنند.به عنوان مثال مردم ما حادثه تكان دهنده يورش مغول را تبديل به فرهنگ نكردند و ياد آن حادثه را زنده نگاه نداشتند.چرا؟

دو واقعه در مقطعي از تاريخ ما- در اسطوره و تاريخ- زنده نگاه داشته شد و نشانه هايي از آن را مي توان جستجو كرد. سوگ سياوش و گريستن مغان. سياوش نماد پاكي انديشه  بود. سرشار از مهر بود.او بيش از آن كه فرزند كاوس باشد تربيت شده رستم بود.مظلومانه سرش را بريدند...

گريستن مغان ، گرامي داشت حادثه كشتن برديا توسط داريوش بود.

اين دو حادثه در تاريخ ما درخشش اندكي دارند اما عاشورا گويي گوهر اصلي باور ماست.چرا و چگونه عاشورا به فرهنگ تبديل شده است؟

به گمانم عاشورا از مدار يك اتفاق تاريخي فراتر است.انگار معماري اين حادثه از لوني ديگر است.

عاشورا راز گشايي از ذبح عظيم بود.اين راز گشايي ديگر در ظرف تاريخ نمي گنجد.ظرف را مي شكند و تبديل به يك حادثه زنده هميشگي مي شود.صداي طبل و سنج و شيپور، صداي نوحه خوانان، تعزيه...همگي نشانه هاي يك فرهنگ اند.اين كه موسيفي سنتي ما بيش از هر چيز وامدار موسيقي تعزيه است. تصادفي نيست.يك ملت بيش از هزار سال در عاشورا گريسته، و تمام هنر و ذوق خود را براي زنده نگهداشتن اين حادثه به كار برده است.كم نبوده اند خانواده هايي كه نذر مي كردند اگر خداوند پسري به آنها بدهد؛ آن پسر در روز عاشورا تا پايان عمر سقايي كند.با هر بهانه اي مزاري را مردم به امام حسين نسبت مي دهند.مسجد راس الحسن در قاهره قلب تپنده زايران است.هميشه جمعيت در اين مسجد موج مي زند. در قندوز افغانستان نيز مزاري ست كه مردم گمان مي كنند آنجا مزار امام حسين است. آن سو تر در هند در لكهنو، شيعيان "امامباره"هايي تاسيس كرده اند. هر يك نشانه اي از مزاري وآن مزار ها را در محرم زيارت مي كنند. در پاكستان اسب هاي سپيدي را درهر شهري يا محله اي در طول سال با احترام تيمار مي كنند تا در روز عاشورا او را در زمان "برآمد شدن ذوالجناح" از پس پرده به صحنه بياورند و غوغاي عزاداران به آسمان برود...

اين پديده ها هر كدام نشانه ونمادي هستند كه چگونه عاشورا تبديل به فرهنگ شده است.

در كنار همه اين مظاهر فرهنگي به گمانم "روضه" نيز يك پديده فرهنگي است.ترديدي نيست كه بسياري از شرح واقعه عاشورا در طول سالها و سده ها مثل رمان ساخته و پرورده شده است.نوحه سرايان با خلاقيت خويش به وقايع رنگ و بوي ديگري داده اند.هر كدام عاشورا را از زاويه ديد خود روايت كرده اند.مثل روايت درخشان عمان ساماني؛اين مقوله را نبايد با ميزان و معيار يك پژوهش تاريخي سنجيد.وقتي پديده اي تبديل به فرهنگ مي شود.با همه آرمان ها و آرزوهاي مردم در گذار سال ها آميخته مي شود.

يكي از آسيب هاي بي حساب و انديشه كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي اتفاق افتاد تعطيل تعزيه از ميان زندگي مردم بود. تعزيه مردم غير از تعزيه اي است كه در صحنه نمايش انجام مي شود.همه شهر تماشاچيان تعزيه بودند و صداي گريه جمعيت بلند بود.هزاران نفر در تعزيه مشاركت داشتند.

اغلب جهانيان سوگواري و آئين هاي عاشورايي را با تعزيهمي شناسند. با اين حال آئين هايي همچون مقتل خواني، مناقب خواني، مناجاتخواني، چاووش خواني، علم گرداني و ... از واقعه عاشورا تأثير گرفته اند ودر طي اعصار و قرون توسط مردم برپا شده اند. محتوا و ساختار بسياري از اينآئين ها به همديگر شبيه است. اما در مواردي نيز به تناسب شرايط اقليمي وجغرافيايي با همديگر تفاوت هايي دارند. با اين حال آنچه از مؤلفه هاي همهاين آئين ها پيداست، روايت تاريخي، مذهبي، معنوي و معرفت شناختي است. حس وشور و تكرار حماسه در درونمايه بسياري از اين آئين ها به شيوه اي زيباييشناختي به تفسير درمي آيد و متضمن بزرگ ترين آموزه هاي ديني و اخلاقي است. برپايي آئين باعث مي شود كه انسان با دلش به تفسير عشق بپردازد و ايثار،جوانمردي، ايمان، دادخواهي و ظلم ستيزي را با روح و ضمير تأويل كند. ازسوي ديگر با نگاهي به آئين هاي عاشورايي به تعامل تاريخ با واقعه جانسوزكربلا پي مي بريم.

مناقب خواني

مناقب خواني گونه اي از ستايشگري مذهبي و روايات حماسي، آئيني مذهبي وهنري است كه به شكل تلويحي و ضمني انجام شده است. منقبت خوان به لحاظ واژهشناسي تاريخي به مداح شيعه گفته مي شود. مناقب خوانان در مجالسي كه درمساجد يا تكايا برپا مي شد به منقبت خواني مي پرداختند. براساس تاريخمنقبت خوانان مبلغان ديني و مذهبي بوده اند كه به نقل و صوت و مدح و بيت،ارادات خود را به امام حسين(ع) و خاندان عصمت و طهارت ابراز مي كردند.
منقبت خواني با آغاز شعر پارسي شكوفاشد و به اين ترتيب بسياري از آثارآوايي و شفاهي منقبت خواني از كلام بافر و باشكوه شاعران برجسته ادب پارسيكه دلباخته خاندان عصمت و طهارت بودند، تأثير گرفت و در ميان مردم زمزمهشد. مدح رشادت هاي شهداي كربلا، جوانمردي هاي حضرت عباس(ع) و شخصيت الوهيو متعالي حضرت امام حسين(ع) در صدا و آواي منقبت خوانان به گوش مردم ميرسيد و دل هاي آنان را به سرچشمه معرفت گره مي زد.

پس از اين ايام مناقب خواني جزو آئين هاي عاشورايي و نيايشي مردم شد وهمواره با صوت و لحن زيبايي هاي معنوي و لفظي كلام نسل به نسل و سينه بهسينه انتقال يافت. اشعار مدح و منقبت امام حسين(ع) و خاندان آل محمد(ص) ازهمان دوران سامانيان در كلام دلباختگان معصومين ظهور پيدا كرد و در زمانغزنويان و سلاجقه فراگير شد. با اين حال اين حكام بويژه غزنويان با اينآثار آئيني مخالفت مي كردند و اين اشعار در زمان آل بويه به اوج و شكوفاييرسيد و در زمان صفويه به شيوه اي منظم و پويا در ميان مردم رواج يافت. بااين حال در ادبيات عرب نيز شاعران مشهوري از جمله كميت ابن زيد اسدي، دعبلخزاعي و سيد حميري، مدح و منقبت را رواج دادند و به اين ترتيب تاريخچهآئين مناقب خواني با ادبيات عاشورايي و سابقه اي ديرين گره مي خورد.
هوشنگ جاويد نويسنده كتاب «مناقب خواني» در بخشي از اين كتاب چنين مينويسد: «گذشتگان ما فضيلت شنيدن و فضيلت ديدن را خوب مي دانستند، وقتي كهنگاه مي كنيم به گستره هاي نغمات آوايي در كشور خودمان، به يك اقيانوس برمي خوريم، اقيانوسي كه از خليج فارس شروع مي شود و تا درياي خزر ادامهپيدا مي كند. منقبت نخل قد كشيده علي(ع) است بر آسمان ايمان در طول تاريخ،گام هاي مرد عدالت، رادي وجوانمردي است در عصر پر از بيگانگي. منقبت صدايياست كه زنجير هاي ستم را از هم مي درد. منقبت، حكايت مردي را آواز مي دهدكه رنج، صيقلش مي داد، و در هر گام پر غرور و شكوهمندش چهره پر نيرنگستمگران را مي نماياند... و منقبت هرچند خيال، حقيقت است. شعر ترين شعرايمان و ايقان است.

مناجات خواني

ذكر، ادعيه، ثنا و دعا و اشعار و آواهاي مذهبي كه در زمان برپايي مراسمعزاداري برپا مي شود، اشكال آوايي و نوعي نيايش عبادي و آئيني به خودگرفته است كه از ديرباز تاكنون توسط ذاكرين و ادعيه خوانان در مراسم مذهبيو آئيني خوانده مي شود و دل ها را متوجه توسل به ساحت مقدس حضرتاباعبدالله و معصومين عليه السلام مي نمايد. مناجات خواني به عنوان يكآئين در روحيه جوانمردي و پهلواني، قهرمانان ايراني تبلور يافته و دربسياري از مراحل و مقاطع وسيله اي براي توسل به خاندان عصمت و طهارت است. عشق و ارادات به امام حسين (ع) و شهيدان كربلا همواره دل هاي مناجاتخوانان را متوجه سرچشمه معرفت، پاكي، ايثار، از خودگذشتگي و جوانمردي ميكند.
آئين مناجات خواني مثل تمام مراسم مذهبي و آئيني متأثر از واقعه عاشورا وشخصيت ملكوتي حضرت امام حسين (ع) است. آنچنان كه از دل تاريخ برمي آيد،قلب مبارك آن حضرت همواره با خداوند متعال بود و لحظه اي هم حجم سنگينزمان را به دل مبارك خويش راه نمي داد.
سالار شهيدان همواره در حال دعا و مناجات با خداوند بودند و دعا و توسل بهذات باريتعالي را به عنوان اصلي يگانه قرار داده بودند. يكي از معروف تريندعاهاي آن حضرت، دعايي بود كه در ظهر عرفه در حالت خضوع و خشوع و به آراميدر حالي كه اهل بيت و فرزندانشان همراهشان بود، سمت چپ كوه صحراي عرفاتاين دعا را خواندند. اين دعاي بزرگ كه به اعتقاد بعضي از مناجات خوانان،في البداهه توسط آن حضرت خوانده شد، از زيباترين لحظه هاي راز و نيازمعصومين با ذات احديت است.
مناجات خوانان با ذكر و دعا و ثناي سالار شهيدان دل ها را با ناب ترين وپاك ترين حالات معنوي مردم پيوند مي دهند و به اين شيوه توسل به مطمئنترين منبع هستي را به مردم مي آموزند. آئين مناجات خواني در كنار بسيارياز مراسم سوگواري برپا مي شود. اين آئين باعث مي شود كه دل ها و ضمير مردمروشني يابد و گريه هاي آنان در شب هاي دعا و نياز، روحشان را صيقل دهد وايمانشان را به خاندان آل محمد (ص) مستحكم تر كند.

نخل گرداني

نخل گرداني از جمله آئين هاي ويژه ايام عاشوراست كه در بسياري از نقاطكشور برپا مي شود و در بعضي نقاط هم تفاوت هايي ميان شيوه برگزاري اينآئين با نقاط ديگر وجود دارد.
نخل گرداني و مشعل گرداني از آئين هاي سنتي خاص منطقه خراسان است كه بهشكل مخصوصي اجرا مي شود. «نخل» در اصطلاح حجله مانندي است كه از چوب ساختهمي شود و با انواع پارچه هاي قيمتي، آينه و چراغ و گل و سبزه آراسته ميشود. نخل را در روز عاشورا به محلي كه مراسم روضه خواني و تعزيه برپاست؛مي برند.

همچنين يكي از آئين ها و مراسم ويژه ماه محرم كه در تمام نقاط يزد برگزارمي شود، آئين نخل بندي و نخل گرداني است. نخل از جنس چوب است و آن را بهشكل برگ درخت و يا سرو مي سازند. معمولاً وزن نخل زياد است و جابه جا كردنآن نياز به كمك ده ها نفر دارد. نخل را به عنوان نمادي از تابوت شهدايكربلا مي شناسند و ريشه سنتي كهن دارد. مردم يزد در گويش محاوره اي به آن «نقل» مي گويند و معتقدند كه «نخل» يا «نقل» نشاني از قامت برافراشتهشهداست.
دكتر «اسلامي ندوشن» مي گويد: با آن كه نخل هيچ شباهتي به درخت خرماندارد، آن را با نام اين درخت مي نامند. شايد به علت آن كه اصلش از جنوبغربي و بين النهرين است. نخل شباهت بسياري به درخت سرو دارد و سرو درفرهنگ عامه يعني جاودانگي و رشادت و زندگي اخروي و آزادگي كه يادآورروحيات و خصايل امام حسين (ع) است. همچنين اين مراسم بازتابي است از «نقل» حكايت كربلا.

مراسم نخل بندي و نخل گرداني در يزد بدين صورت است كه چند روز پيش از شروعماه محرم، «باباها»ي (خادمان) ميدان شروع به تزيين و آذين بستن نخل ميكنند. آذين بندي نخل حداقل يك هفته طول مي كشد. در طول اين مدت، باباهايميدان، زيورآلات و وسايل مربوط به تزيين نخل را -كه قدمت آنها به دورهصفويه مي رسد- از انبار بيرون آورده و تمام روز را با پاهاي برهنه به اينامر مي پردازند. بستن نخل نياز به مهارت و سليقه خاص دارد و خادمان ميدان،شيوه هاي آن را از پدر و اجداد خود آموخته اند. آنها ابتدا بدنه نخل را باپارچه سياه مي پوشانند، آن گاه روي پارچه سياه را شمشيربندان مي كنند. براي اين كار، صدها شمشير و خنجر برهنه - بعضي از آنها جنس بسيار عاليدارد و نام سازنده آنها بر روي آنها نقر شده- را در دو رديف بر دو بدنهنخل مي بندند. به طوري كه هر دو طرف نخل، شمشيربندان مي شود و هيچ جايخالي در آن باقي نمي ماند. سپس تزئينات ديگري از قبيل آئينه هاي بزرگ قابدار، منگله ها و دستمال هاي ابريشمي رنگي و زري را در دو سوي نخل مي بندندو بر تارك آن جقه هاي فلزي از جنس فولاد و برنج و همرنگ آنها پرهاي طاووسيا ميوه انار مي گذارند و نخل را مكاني زيبا و خوشبو مي كنند. در داخل آننيز زنگ هاي بزرگي را با طناب مي آويزند و بچه ها هنگام حركت، آنها را بهصدا درمي آورند.
در روز بلند كردن نخل، ده ها تن از مردان محله، زير پايه هاي نخل رفته، آنرا با عظمت تمام به حركت درمي آورند و چون جنازه اي باشكوه، آن را از ميانموج جمعيت عبور مي دهند. نخل گردانان نخل را تا مسيري مي برند و يا آن راچند بار دور حسينيه محل مي چرخانند.
در اطراف يزد رسم بر اين است كه درختان را وقف مي كنند تا پس ازكهنسالشدن، ساقه هاي آن را ببرند و نخل را مرمت كنند. نخل سازي صنعت ظريفي استكه همگان از عهده آن برنمي آيند. استادان اين رشته شيوه هاي ساخت آن را بهديگران مي آموزند. به دليل اهميت نخل و نخل گرداني در يزد، هم اكنونخانواده هايي در اين منطقه وجود دارند كه شهرت آنها «نخل بند» و «نخل ساز» است.

چاووش خواني

چاووش خواني آئيني براي زيارت مرقد مطهر امام حسين (ع) و سفر عاشقان ودلباختگان آن حضرت به كربلاست. چاووش خوانان به همراه علامت و بيرق خودپيشاهنگان و راهيان سفر كربلاي معلي بوده اند و با آواها و نواهاي خود دركوي و برزن شوق زيارت مرقد امام حسين (ع) را در دل ها برمي انگيزند و درطول سفر زائران را همراهي مي كنند و در واقع همبستگان اين سفر زيارتيهستند. چاووش خوانان در مناسبت هاي ديگر همچون روز عاشورا نيز به چاووشخواني مي پردازند و در سوگ امام حسين (ع) و ائمه معصوم (ع) اشعاري را ميخوانند.

چاووش خواني در تمام نقاط ايران وجود دارد و هنگام سفر به هركدام از عتباتعاليات اين آئين اجرا مي شود. از مهمترين نمادهاي آئين چاووش خواني بيرقسفر است.

زائران كربلا همواره بيرق سبز و سرخ برمي افرازند. هنگامي كه به كنار رودفرات مي روند، بيرق آبي را با دستان خود هدايت مي كنند. زائران هنگام سفربه مشهد مقدس و زيارت بارگاه حضرت امام رضا (ع) نيز بيرق آبي دارند. آئينچاووش خواني از سويي بعد مذهبي و از سوي ديگر وجهه اي آئيني دارد. يكي ازوجوه مشترك آئين چاووش خواني ، مشترك بودن اشعار چاووش خوانان در مناطقايران است. چاووش خوان همواره مانند يك خبردهنده است كه مردم را در حال وهواي اعتقادي و مقدسات قرار مي دهد. صداي چاووش خوانان زائران مشهد هموارهپيش درآمد بانگ عاشقان غريب خراسان است و خاطره ايوان پرصفاي حرم، بوي عطررواق ها، مسجد گوهرشاد و ... در يادها تداعي مي كند.

چاووش خوانان خود نيز در مقابل زائران وظايفي را تعريف كرده اند. اينوظايف مواردي از جمله يافتن منزل مناسب براي زائران، راهنمايي آنها ومعرفي مكان هاي خريد و تهيه خوراك و ... را دربرمي گيرد. چاووش خوانانهمچنين قبل از سفر در محلات حركت مي كردند تا به مردم نويد آماده شدنكاروان زيارتي را بدهند. آنان با اين كار همواره به مردم مي گفتند كه هركسقصد سفر دارد، آمادگي خود را براي ثبت نام اعلام كند. چاووش خوانان هموارهمي كوشند كه اشعاري متناسب با حال و هواي زيارت كنندگان را بخوانند. ايناشعار گاهي از سروده هاي بزرگان ادب پارسي است، اما گاهي هم در ميان اشعارسروده هايي با لحن محاوره وجود دارد. با اين حال مضمون اشعار درباره حال وهواي زيارت كنندگان و اشتياق زيارت و همچنين توصيف حرم مطهر امام حسين (ع) و ائمه معصوم (ع) است.

آئين چك چكو

آئين چك چكو ويژه استهبان فارس و بعضي ديگر از شهرهاي اين استان تاريخي و كهن كشور است.
در اين آئين دسته عزاداران با لباس هاي سياه و شال هاي سبز در يك دايرهدور حوض حلقه مي زنند و در فاصله يك قدم مي گردند، در ميان دست هايشان چوبهاي كوچكي وجوددارد. در ميانه مرثيه خوان ايستاده و مي خواند:

اين دل تنگم عقده ها دارد

گوييا ميل كربلا دارد

مردان سياهپوش چوب ها را به بالاي سر مي برند و بر هم مي سايند و با آهنگ مرثيه خوان تكرار مي كنند كز لبش جاري صوت قرآن است.

صداي چك چك چوب ها با صداي مرثيه خوان در هم مي پيچد.آئين نمايشي چك چكو هر ساله در استهبان فارس در ظهر عاشورا برپا مي شود.

اين آئين شكلي سمبليك از اتفاقاتي است كه پس از شهادت سرور آزادگان جهانحضرت اباعبدالله الحسين(ع) برپا مي شود. مردم اين شهر همسايه زاگرسمعتقدند براساس روايت مورخين پس از شهادت امام حسين (ع) لشكريان يزيد بهدستور شمر لعين با اسب هايشان بر جنازه شهداي كربلا مي تازند و آئين چكچكو، واكنش به سم كوبي اسبان اشقيا بر بدن هاي مطهر اوليا است.
آئين نمايشي چك چكو ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال پيش در شهر استهبان برگزار مي شده است. بيشتر اشعارش ثابت است و اشعاري كه انتخاب شده سنتي است و دهان به دهاننقل شده است.
گويندگان اين اشعار شاعران استهبان هستند كه در طي سال ها اين اشعار راسروده اند. چك چكو نوعي تعزيه و نمايش سنگ پراني است. عزاداران دو چوبتراشيده كه از نوعي صندل تراشيده شده است را در مشت مي گيرند و براساسآهنگ شعر مرثيه خوان دست ها را بر بالاي سر مي برند و آنها را به هم ميكوبند و سپس خم مي شوند و سنگ ها را در ميان پاها بارديگر بر هم مي زنند ويك قدم به جلو مي روند. در اصل اين مراسم با برهم زدن سنگ برگزار مي شدولي به دليل خورد شدن سنگ، چوب جايگزين شد.

اين مراسم نوعي آئين نمايش حالت نمادين دارد. اين آئين كه خاص روز عاشورا است، با حضور حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر اجرا مي شود.

مقتل خواني

واقعه جانسوز عاشورا و روايت آن در اشعار، سروده ها و آواهاي معنوي ومذهبيباعث شد تا آئين مقتل خواني به وجود آيد. مقتل خواني در بسياري از نقاطايران وجود دارد. اهالي خوزستان همراه با آئين مقتل خواني به نواختنسازهاي بومي و مذهبي منطقه مي پردازند و در رثاي خونين شهداي كربلا به خلقنواهاي آئيني و سوگواره اي مي پردازند. در بعضي نقاط ايران هم مقتل خوانيمعادل مجالس تعزيه است. كلمه مقتل در زبان عربي به معني زميني است كه كسيدر آنجا كشته شده باشد. آئين مقتل خواني آنقدر وسيع و گسترده است كه نوعيسبك تاريخ نويسي نيز به شمار مي رود. در واقع در دوره اي از تاريخ هركتابي كه درباره واقعه كربلا نوشته مي شد، عنوان مقتل خواني به خود ميگرفت.
گزارشگران حادثه كربلا و در مرحله نخست اهل بيت مظلوم و اسير و شهيدان آنحادثه عظيم، اولين مقتل خوانان تاريخ شيعه بوده اند و كساني كه توانستهاند ديده ها و شنيده هاي خود را در مورد آن حادثه بر چهره كاغذ بنگارنداولين مقتل نويسان به شمار مي آيند.

حكومتگران ستمگر اموي پس از آن جنايت هولناك، تمام توان خود را براي زدودنآثار آن به كار گرفتند و گزارشگران حوادث را جهت دادند تا جز ثناي ستمپيشگان سخني نگويند و جز تأييد حكومت ظالمانه آنان گزارشي ننويسند و ازنوشتن ضعف ها و خيانت ها و جنايت ها بر حذر باشند تا بدين وسيله جلو شورشهاي بعدي را بگيرند و راه مبارزه با طغيان و سبكسري اموي به فراموشي سپردهشود و اين، شيوه هميشگي ستمگران تاريخ است.

اما اين شيوه ستمگران پايدار نماند و مقتل خواني به عنوان آئيني در دوروايت شفاهي و مكتوب به صورت اصلي لاينفك از اعتقاد مردم درآمد از سويديگر مقتل نويسي معادل با تاريخ نويسي شيعه همواره به عنوان آثاري گرانبهاو اسنادي مذهبي و تاريخي مورد استفاده مردم قرار گرفت.
مرحوم حاج آقا بزرگ در ذيل عنوان مقتل، شش مورد با نام مقتل و ۵۹ مورد بانام مقتل اباعبدالله الحسين عليه السلام و سه مورد با نام مقتل الحسين(ع (آورده، همچنان كه ۱۴ مورد با نام مقتل اميرالمؤمنين عليه السلام و نيزمقتل الحسن ابن علي عليه السلام و مقتل علي ابن الحسين عليه السلام و مقتلعباس ابن اميرالمؤمنين و مقتل زيدالشهيد و مقتل اولاد مسلم و مقتل حجر ابنعدي و... برشمرده است.
در اين ميان اولين مقتل حضرت امام حسين(ع) را اصبغ بن نباته مجاشعي، يكياز خواص اصحاب حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام و فرمانده شرطه الخميس درجنگ صفين نوشته كه بنا به قول صاحب ذريعه پس از صدم هجري و بنا به نظرصاحبان برخي منابع در سال ۶۴ وفات يافته است. پس از او جابربن جعفي متوفايسال ۱۲۸ از اصحاب امام باقر(ع) و ابومخنف لوط بن يحيي متوفاي ،۱۷۰ نويسندهمقتل الحسن و مقتل الحسين و مقتل اميرالمؤمنين عليه السلام و ديگر، نصربنمزاحم منقري متوفاي ،۲۱۲ نويسنده كتاب واقعه صفين و ابن واضح يعقوبي صاحبتاريخ يعقوبي متوفاي ۲۹۴ و شيخ صدوق، محمدبن علي ابن الحسين قمي متوفاي۳۸۱و شيخ طوسي متوفاي ۴۶۰ قلم بررسي گرفته و مقتل نوشته اند.


Share
X